چکیده:
در این مقاله سعی شده است میزان اهمیت وحدت امت اسلام در نظر امام علی (ع) و نحوه رفتار آن حضرت با اقلیتهای دینی و مخالفان سیاسی خود تبیین شود. از دیدگاه نویسنده، وحدت امت اسلام آنقدر برای امام (ع) اهمیت داشت که حاضر بود دربرابر دشمن خارجی، با برخی از مسلمین مخالف خود متحد شود. نویسنده معتقد است نحوه رفتار حضرت (ع) با اقلیتهای دینی و سیاسی، بسیار پیشرفتهتر از حقوق بشر امروز و نحوه رفتار حکومتهایی است که بیشترین ادعای دموکراسی را دارند. آن حضرت (ع) دست مخالفان حکومت خود را برای هر گونه تبلیغ برضد حکومت باز میگذاشت و حتی به ایشان اجازه میداد از شهری به شهری بروند و نیرو جمع کنند؛ و تا زمانی که به مبارزه نظامی دست نزده بودند، از ایجاد هرگونه محدودیت سیاسی و اقتصادی برای ایشان خودداری میکرد و حتی با آنها به مذاکره مینشست. آن حضرت (ع) بر حفظ حقوق اقلیتهای دینی نیز بسیار تأکید داشت و جان و مال و آبروی ایشان را محترم میشمرد و اجازه نمیداد حقوق اجتماعی آنها مخدوش شود. البته عملکرد حضرت (ع) در این زمینه در چهارچوبی بود که به اجتهاد وی واگذار شده بود (نه آنجا که احکام مسلم شریعت برای اقلیتهای دینی و سیاسی محدودیتی مشخص کرده بود، مانند پرداخت جزیه توسط اهل ذمه).
خلاصه ماشینی:
"بلکه هرگاه وحدت مسلمانان در معرض تهدید خطر خارجی قرار میگرفت، او حاضر بود هر جنگ داخلی را متوقف کند؛ برای نمونه، او بههنگام ظهور خطر قبیلههای از اسلام برگشته که اصل وجود دین را تهدید کرده بودند، از ابوبکر صدیق حمایت و موضع خویش را چنین توصیف کرد: پس دست (از بیعت) بازداشتم تا اینکه دیدم گروهی از مردم مرتد شدند، از اسلام برگشتند و میخواستند دین محمد ــ که درود خدا بر او و خاندانش باد ــ را از بین ببرند.
(کنزالعمال، ج 16، ص 183) طبیعت وحدت در نگاه علی (ع) اما وحدتی که امام (ع) برای آن تلاش میکرد، وحدتی نبود که با قدرت مادی یا با ترور معنوی ایجاد شود؛ بلکه وحدتی انسانی و پویا بود که از شخصیتهای انسانی اهل اندیشه تشکیل میشد، شخصیتهایی که افکار و آرای ایشان آزادانه شکل گرفته است، با هم مناظره و در یکدیگر تأثیر میکنند و در نتیجه وحدتی ایجاد میشود که با وجود گروههای مختلف اجتماعی و حتی سیاسی نقص نمیپذیرد بلکه همه را برمیتابد، چه آنها که رنگ و بوی اسلامی دارند و چه آنها که از ادیان دیگر پیروی میکنند.
و بالاخره درمورد مسئله توبه که امام علی (ع) را بدان فرا میخواندند، آن حضرت (ع) درخواست ایشان را چنین رد میکرد که او با قبول فشار ایشان و تندادن به حکمیت کافر نشده است و خود ایشان نماینده او را برگزیدهاند و حال آنکه این موضع، موضع ضعیفی بود که بهخاطر وضعیت نظامی نامطلوب ناشی از سرپیچی سپاهیان، اتخاذ شده بود."