چکیده:
آینة اسکندری که گفتهاند آینهای بودهاست بر سر منارة اسکندریه و از عجایب
هفتگانة جهان، در متون نظم و نثر پارسی بخصوص در شعر حافظ و خاقانی با ویژگیهای
خارقالعادهای منعکس شدهاست. نویسندگان کتب تاریخی و جغرافیایی نیز از قدیم در
خلال آثار خود شرح و توضیحاتی گاه متناقض در باب این آینه آوردهاند. این نوشتهها
بنابر قراین، مأخذ خاقانی و حافظ و... بودهاند. استادان و محققان معاصر نیز بخصوص
در شرح اشعار حافظ با استناد به این منابع بحثها کردهاند. اما به نظر میآید هنوز
واقعیت، ماهیت و کیفیت این آینه در بوتة ابهام ماندهاست. نویسنده در این مقاله بر
آن است که ضمن جمعبندی اقوال مختلف قدیم و جدید و تحلیل آنها، گامی در جهت رفع این
ابهامات بردارد.
خلاصه ماشینی:
روانشاد استاد دکتر زریاب خویی نیز در کتاب آئینة جام، شرح مشکلات دیوان حافظ، ضمن شرح و توضیح نسبتا مفصلی در باب تعبیر حافظ و خاقانی از آینة اسکندری، دربارة کیفیت این آینه به نوشتة قدما اعتماد نموده و آوردهاند که آینة اسکندری آینة مقعری بوده که برای نمایاندن اشیای دور به کار میرفته است و حتی به جهت همین مقعر بودن، یادآور جام کیخسرو است، ایشان در توضیح شعر حافظ: دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست و اندران آینه صدگونه تماشا میکرد تصریح کردهاند که «قدح باده تشبیه به آینه شدهاست که باز همان آینة اسکندری است از جهت مقعر بودن و نمایاندن اشیای دیگر.
» (ابنبطوطه، ص 21) ج) ساخت این مناره به چه منظوری بودهاست؟ مسعودی مینویسد: «این مناره را دیدگاهی کرده بودند و بالای آن آینهای از سنگهای شفاف بود که از آنجا کشتیها را که از روم میآمد از مسافتی که چشم نمیتوانست دید در آینه میدیدند و پیش از آنکه برسد بمقابلة آن آماده میشدند.
» (مسعودی، 1989، ج 1، ص 326) «این مناره را دیدگاهی کرده بودند و بالای آن آینهای از سنگهای شفاف بود که از آنجا کشتیها را که از روم میآمد از مسافتی که چشم نمیتوانست دید در آینه میدیدند و پیش از آنکه برسد بمقابلة آن آماده میشدند.