چکیده:
نقش و اهمیت ”تعارضات عقل محض“ در فلسفة نقادی غیرقابل انکار است. نویسندة مقالة
حاضر کوشیده است تا تبیین روشنی از تعارضاتی را که عقل در حوزة جهانشناسی با آنها
رو به روست، ارائه کند. همچنین سعی نگارنده بر این بوده که اشاراتی- هر چند مختصر-
به منشأ بروز این تعارضات نموده و راهحلهای هر یک از آنها را نیز به بحث بگذارد.
خلاصه ماشینی:
(3) نقد: کمپ اسمیت در نقد این استدلال، خاطرنشان ساخته است که میتوان پرسید مراد کانت از ‹‹جهان›› چیست ؟ اگر منظور وی ‹‹جهان مادی›› باشد، در این صورت میتوان گفت فرض عدم آن مستلزم این نیست که در عالم هستی صرفا با زمان خالی از وجود مواجه شویم.
بدین صورت که یا در تجزیة این جوهر مرکب به اجزایی میرسیم که دیگر تقسیمپذیر نباشد، یعنی بسیط و لایتجزی باشند و یا اینکه در این تجزیه هیچگاه به اجزای بسیط نمیرسیم، بلکه خود آن اجزا هم به اجزای دیگری قابل انقسام خواهند بود تا بینهایت.
(ص 489) استدلال مربوط به وضع مقابل (آنتیتز): مدعای آنتیتز عبارت از این است که هیچ شیء مرکبی، متشکل از اجزای بسیط نیست و اساسا چیز بسیطی در عالم یافت نمیشود.
نقد: کمپ اسمیت در نقد استدلال فوق به این نکته اشاره کرده که تعارض اصلی میبایست بین مدعای تز و آنتیتز برقرار باشد نه میان استدلالهای مربوط به آن دو؛ در حالی که در تعارض سوم، استدلال مربوط به بخش تز با استدلالی که در اثبات آنتیتز آورده میشود، متعارض است؛ به طوری که اگر استدلال اول را معتبر بدانیم، دومی بیاعتبار خواهد بود و بالعکس (ص 494).
استدلال مربوط به وضع مقابل (آنتی تز): در آنتی تز اعتقاد بر این است که یک موجود مطلقا ضروری نمیتواند، نه به عنوان جزئی از عالم و نه به منزلة علت موجدة آن، وجود داشته باشد.
زیرا این موجود برای اعمال علیت در جهان میباید داخل در ‹‹زمان›› شود و هیچ امر زمانی نمیتواند در خارج عالم قرار داشته باشد.