چکیده:
ایدهآلیسم در قلمرو فلسفه، به دو معنای مهم به کار میرود: یکی ایدهآلیسم عینی یا
مابعدالطبیعی که در برابر طبیعتگرایی قرار میگیرد و دیگری ایدهآلیسم ذهنی یا
معرفتشناختی که در برابر رئالیسم معرفتشناختی قرار میگیرد. ایدهآلیسم در معنای
نخست عبارت است از قول به تقدم روح بر ماده یا اصالت روح و وجود وهمی جسم و در
معنای دوم حاکی از نفی وجود مادی متعلقات شناخت حسی است. فیلسوفان اسلامی در حوزة
مابعدالطبیعه قایل به دیدگاه سومی میان ایدهآلیسم عینی و طبیعتگراییاند. آنها از
یک سو وجود ماده را واقعی میدانند و از سوی دیگر در آرای برخی از ایشان چون
سهروردی و ملاصدرا وجود جهان مـثل (البته با اختلاف تقریر با افلاطون) پذیرفته
میشود. دیدگاه فلاسفة اسلامی در حوزة معرفتشناسی دیدگاهی رئالیستی است و در آن
ایدهآلیسم ذهنی رد میشود. مواجهة این فیلسوفان با ایدهآلیسم ذهنی ابتدا به صورت
نقد سفسطه و بعدها در دورة معاصر، به ویژه در آثار مرحوم علامه طباطبایی و استاد
شهید مطهری و آیت الله مصباح یزدی، به صورت نقد سفسطه و اندیشة ایدهآلیستی و
همچنین دفاع از مبانی رئالیستی فلسفة اسلامی در قلمرو شناخت ظاهر میشود.
خلاصه ماشینی:
اما چنانچه مدعا نفی علم به حقایق آن واقعیات در عین اعتراف به وجود آنها باشد در آن صورت آن انتقاد وارد نخواهد بود؛ زیرا شخص مفروض میتواند بین ادراک نفس و شئون آن و ادراک ورای نفس این تفاوت را قایل شود که اولی حضوری و از این رو خطاناپذیر و دومی حصولی و خطاپذیر است (مصباح، تعلیقه علی نهایهالحکمه، 385 – 386).
البته انتقاد یاد شده را میتوان به نحوی بازسازی کرد که کاملا متوجه اندیشة بارکلی باشد و آن اینکه گفته شود اگر عقل نتواند از وجود تصورات حسی، وجود مابازای مادی آنها را در خارج استنتاج کند، پس چگونه میتواند دلالت آنها را بر وجود خداوند و نفوس نتیجه بگیرد و اگر نظریة بازنمایی ادراک باطل است و نمیتوان از صرف محسوسات وجود اشیای مادی را نتیجه گرفت؛ چرا نظیر این سخن را نمیتوان در مورد اعتقاد به وجود تصورات مثالی در علم خدا مطرح کرد؟ اگر اینهمانی و استمرار وجود اشیا اقتضا میکند که صورت مثالی اشیا در علم باری باشد چرا همین امر وجود مابازای مادی آنها را در خارج اقتضا نکند؟ در جلد دوم شرح مبسوط منظومه بر این نکته تأکید شده که وجود ذهنی بودن، عین حکایتگر بودن از خارج است و کاشفیت علم یک امر بدیهی است؛ به علاوه، چون ذهن از پیش خود نمیتواند تصورات را ابداع کند و به تعبیر مرحوم علامه هر علم حصولی به علم حضوری بر میگردد، لذا این تصورات باید ناشی از تأثیر یک عامل خارجی باشد (همان، 2/85-94).