چکیده:
پاپر برای ارائة راه حلی برای مسئله تمییز علم از غیر علم، ملاکی ارائه
میدهد که هدف این نوشتار، طرح و بررسی آن است.
در این مقاله تلاش میشود با الهام از نقدهایی که لری لائودن، هارولد براون(1979)،
و.و. بارتلی، کوهن و لاکاتوش از ملاک تمییز پاپر به عمل آوردهاند، نقدهای جدیدی
ارائه شود. تحلیل تبعات منطقی ملاک پاپر روشی است که در پیش گرفته میشود تا
چنانکه خود وی پیشنهاد میکند ملاکش مورد نقد و بررسی قرار گیرد. در این نقد
مواضعة پاپر برای تعریف علم، به سه مرحله تجزیه و برای هر یک از این مراحل نقدهایی
ارائه میشود.
خلاصه ماشینی:
در حالی که میتوان سؤال کرد که آیا هر آنچه تاکنون مابعدالطبیعه است، ابطالناپذیر است؟ آیا پاپر مواضعه خود را به آزمون گذاشته است تا دریابد که این تعریف مابعدالطبیعه در این مواضعه شامل تمام موارد موجود مابعدالطبیعه از فیلسوفان قبل از یونان تا به حال بوده است7 یا اینکه یکی گرفتن این مجموعه با مجموعة ابطالناپذیرها فقط یک مصادره به مطلوب بوده است؟ به عبارت دیگر آیا دوباره سخن پاپر این است که از این به بعد مابعدالطبیعه را به چیزی به نام ابطالناپذیر اطلاق کند؟ در توضیح باید گفت که دلایل پاپر نمیتواند مانند دلایل پوزیتیویستها، طبیعتگرایانه باشد؛ یعنی نمیتواند مخاطب خود را به شناخت موضوع مورد نظر ارجاع دهد.
سؤال این است که در اینجا « علم» چه نوع مقولهای تلقی شده است که اجزایش میتواند غیر از خودش باشد؟11 سؤال فوق را میتوان دربارة علم پرسید: اگر چیزی جزء لاینفک علم است، آیا میتواند «غیرعلمی» باشد؟ یک راه برای موجه بودن ادعای پاپر میتوان ارائه داد: مفهوم علم در اینجا دو کاربرد به دو معنای متفاوت دارد.
مشکل دوم این است که چه زمــانی باید ابطــال شدن نظریههــا را خیلی جدی گرفت؟ در کجاها باید استثنا قایل شد و ابطــال را به تعویق انداخت؟ به این ترتیب میتوان نتیجه گرفت که تعیین دقیق مرزی بین گزارهها / نظریات ابطالپذیر و ابطالناپذیر غیرممکن یا بسیار دشوار است؛ از این رو تعیین دقیق مرز بین علم و مابعدالطبیعه با ملاک تمییز پاپر نه تنها ممکن نیست بلکه کار چندان مفیدی هم نیست.
O. (1968), “Refutation by Observation and Refutation by Theory”, In the Problems in the Philosophy of Science, ed.