خلاصه ماشینی:
"تنها راهی که به نظرم رسید این بود که قبرستانهای کرمان را بگردم و ببینیم اگر سنگی روی قبر او هست چه تاریخی بر آن نقر شده است این نوعی گرفتاری است که در تحقیق متون وجود دارد و ناچار شما را گاهی از کتاب به سنگ قبر و سایر کتیبهها میکشاند.
به قرائنی که بعضی از ادبای افغانی برای او اظهار کرده بودند از جمله، چون نسخهای از این کتاب در هرات به دست آمده بود و به علاوه خود میبدی، اخلاص تامی به خواجه عبدالله انصاری داشته است، میخواستند نشان بدهند که رشید الدین اهل میبد افغانستان است.
بر این اساس، شرحی نوشتم که اینها همه دلالت دارد بر این که سنگ مشهد از بقعهای، جایی یا مسجدی از راه یزد به طبس و یا خود یزد برده شده و چون اسم علی بن موسی الرضا(ع) بر آن بوده در آنجا شهرت یافته و نگهداری شده و الان هم موجود و متبرک است.
پس از آنکه بقایای نامهها و اسناد ناصر الملک ـ که در خانه دامادش حسین علا بوده است ـ به دست میآید و آقای محمد ترکمان مقداری از اینها را در نشریه تاریخ معاصر ایران چاپ میکند، بنده حین مطالعه آنها دیدم نامهای است از ناصر الملک به سید محمد طباطبایی و مضمونش این است که نوشته است: آقای طباطبایی، لطفا به من بگویید تا به حال بین من و شما آیا مکاتبهای انجام شده است یا نه و در حاشیه این نامه لطفا مرقوم بفرمایید."