خلاصه ماشینی:
"پرسش دوم تلویحا مستلزم پرسش سومی است، و آن اینکه اگر تعهدات را فقط با یک تقریب میتوان جامه عمل پوشاند چه حد از تقریب برای توجیه گفتار و کردار اخلاقی (یا نوعی بدیل قابل تشخیص برای آنها) لازم است؟ پس، فهم تعهدات ناشی از گفتار و کردار اخلاقی موجود چیزی نیست جز تفکیک تعهدات ظاهری از تعهدات واقعی (مانند کاری که مثلا نامعرفتیگرایان، وقتی که صورت بظاهر معرفتی گفتار اخلاقی را از سرشت واقعی آن، که بیان احساسات است، تفکیک میکنند، انجام میدهند؛ یا کاری که بیرونیگرایان(42)، وقتی که انکار میکنند که ارائه دلیل درونی``(43) یکی از ویژگیهای واقعی تجارب اخلاقی باشد، انجام میدهند) و تعیین اینکه کدامیک از تعهدات واقعی بیشترین اهمیت را برای ماهیت و کارکرد اخلاق دارد (مانند کاری که مثلا بعضی از تجدیدنظرطلبان، وقتی که مدعی میشوند که تفسیر اصلاحگرانهشان این امکان را فراهم میآورد که به همه مسایل واقعا مهمی که در اخلاق قبل از تجدیدنظر طرح میشدند بپردازیم، انجام میدهند).
از جمله آثار جالب اخیر که در یک سنت اجمالا کانتی نوشته شدهاند و ممکن است درباره جزئیت سخنان بیشتری داشته باشند میتوان از این آثار نام برد : Rawls, "Justice as Fairness: Political Not Metaphysical", and Scanlon, "Contracturalism and Utilitarianism" در چارچوب سنت فایدهجویانه، رویکردهای اخیری که میتوانند برای انواع مختلف جزئیت اجتماعی یا فردی مجال بیشتری فراهم آورند، از جمله، عبارتند از : David Lyons, "Human Rights and the General Welfare", Philosophy and Public Affairs 6 (1977): 113-29; and Michael Slote, Common-Sense Morality and Consequentialism (London: Routledge and Kegan Paul, 1985)."