خلاصه ماشینی:
"وقتی دربارهی نظریه و نقد ادبی صحبت میشود،بلافاصله توصیه میکنند که بزرگترین آفت برای نویسنده ورود به این عرصهها است؛به خاطر اینکه نوشتن اصولا با الهام پیوند دارد و این نظریات چیزهایی هستند که به تبع نوشتن به وجود میآیند،در واقع نویسندگان پیشروان این سرزمین هستند،جایی را فتح و کشف میکنند بعد نظریهپردازان از پس آنها مییاند و این سرزمینهای کشف شده را اقلیمبندی میکنند.
بنابراین کسی که پیشروست و به عنوان نخستین فرد پای خود را روی این منطقه گذاشته چه نیازی دارد که بازگردد و نگاه کند آنها از پس میآیند چه حرفهایی برای گفتن دارند؟اصولا رسالت نویسنده پیشرو کشف اقلیمهای تازه است و یکی دیگر از دلایلی که نویسندگان از ورود به مباحث نظری پرهیز میکنند،این است که نگران هستند به الهام آن ضربه وارد شود.
» این نویسنده در پایان این پرسش را مطرح کرد که چرا مباحث ادبی برای نویسندگان مهم است؟و گفت:«به نظر میرسد اگر بازگردیم به اینکه شعرا و داستانهای پیش از ما خیلی موفق بودند،آن قدر که آثارشان برترین آثار ادبی جهان میتوانند باشد،ابزارشان پیش از الهام،آگاهی بوده است.
او در صحبتهایش با طرح این سؤال که خواننده نهفته چیست؟و چه زمان (به تصویر صفحه مراجعه شود)سعید حسام پور این مبحث در ادبیات بزرگسال و پس از آن در ادبیات کودک مطرحشده است؟گفت:«نقدهایی که در ادبیات به وجود آمده درست زیر سیطرهی نویسنده و حضور نویسنده بوده،اما بعد از آمدن ساختارگرایان و پدیدارشناسان و ظهور مکاتب مختلف نقد زمینهای فراهم شد که جای اینکه نویسنده محور باشد،خواننده محور قرار گرفت؛اینکه مؤلف موردنظر است و خوانشهای ما میتواند متفاوت باشد و مسائلی از این دست زمینهای فراهم کرد که برخی از نظریهپردازان دستهبندیهایی از نویسندگان ارائه دادند."