خلاصه ماشینی:
"نویسنده در این فصل،از دو نقش اساسی عوامل اجتماعی در جریان توسعه(بهعنوان عوامل اولیه و اصلی توسعه و نیز بهمثابه اهداف اصلی توسعه)و همچنین مشکلات روششناختی برنامهریزی،سخن به میان آورده است؛مشکلاتی چون عدم وجود یا دسترسی به آمار و اطلاعات درمورد شرایط اجتماعی، کمی نمودن عوامل اجتماعی و رابطهی میان عوامل اجتماعی و اقتصادی.
«برنامهریزی و توسعهی یکپارچه»،عنوان فصل سوم کتاب است که در آن،ازجمله به دوگانگی ساختاری میان بخشهای قدیم و جدید اقتصاد در کشورهای درحال توسعه بهعنوان سد راه برنامهریزی توسعهی ملی در این کشورها اشاره شده است.
فصل چهارم کتاب با عنوان«برنامهریزی آموزش»،برخی مختصات این نوع برنامهریزی را به مداقه نهاده و نظام آموزش و پرورش و برنامهریزی را در مراحل ابتدایی رشد و تحول ملی،متأثر از سایر اولویت های ملی(بهویژه اقتصادی)ارزیابی کرده است.
نویسنده از روشهای گوناگون برنامهریزی آموزشی نیز بحث به میان آورده که عبارتند از:روش متمرکز الزامی(دولتمحور و سوسیالیستی)، روش تجمعی(گسترده و دربرگیرندهی شبکهی جامعی از سازمانهای محلی،منطقهای و ملی و درواقع،گروههای متفاوت ذینفع در امر آموزش)،روش ارشادی(مستلزم وجود بخش خصوصی در شکلی گسترده و فعال)و روش تشویقی یا ترغیبی(مشوق سیاستهای ارشادی اما فاقد سازوکار مؤثر جهت اعمال این سیاستها).
نویسنده همچنین به چهار عامل اصلی در ارزیابی طرحهای فقرزدایی در کشورهای درحال توسعه یعنی سیاستگذاری،نهادهای موجود در کشور، ظرفیتسازی و کمک خارجی اشاره کرده و رویکردهای کاهش فقر سازمانهای بین المللی نظیر بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را ازحیث کشورمحوری،تفهمی و بلندمدت بودن،نتیجهمحوری و همیاری کشورهای توسعهیافته به ارزیابی نهاده است."