خلاصه ماشینی:
"اما اگر ما از زاویه دید خودمان بنگریم، از رویارو کردن ارسطو با یک مسأله حیرتزا[ ی اخلاقی ] تصویری مبهم خواهیم داشت؛ زیرا نوع مسایلی که عاملهای اخلاقی معتدل ارسطو معمولا با آنها مواجهند خیلی با آنچه هر کس، چه مهذب و معتدل و چه نامهذب و نامعتدل، باید در اوضاع و احوال خاص انجام دهد، مرتبط نمیباشند، بلکه بیشتر به این مربوطند که چگونه میتوان از افتادن در دامهایی که در سر راه افراد ناآگاه قرار میگیرد و آنها را دچار نوعی شخصیت نامطلوب میکند، اجتناب کرد.
و لذا این مسأله که در شرایط همسان برای هر کسی چه عملی صواب است فاعل اخلاقی را تنها در ابتدای پاسخ به این سوءال قرار میدهد که چه باید کرد؟ البته الزامات خاصی که آنها را به موجب برداشتم از آنچه برایم شایسته یا ناشایسته است برای خودم قرار میدهم را نباید با الزامات خاصی که به موجب موقعیتم و وظایف این موقعیت بر من الزام میگردد خلط کرد.
و لذا از لحاظ اخلاقی تنها به مقدار پایبندیام به قواعدی که تعیینکننده حداقلی است که هر کسی باید در رفتارش رعایت کند مورد قضاوت قرار نمیگیرم (یعنی قواعدی که به سان اوامر کلی ثابت میباشند) اگرچه شرط لازم برای برخورداری از هر درجه شایستگی اخلاقی، پایبندی به چنین قواعدی باشد.
حتی اگر سوءال از سودمندترین کار، مستلزم یک نظریه کلی با این مضمون باشد که تنها یک کار است که در نهایت از سودمندی برخوردار میباشد و حتی اگر وجود کارهای متنوع سودمند را ممکن بدانیم ــ که البته چنین است ــ هنوز گرایش به این است که سوءال از سودمندترین کار در یک موقعیت مفروض را چنان لحاظ کنیم که گویی بدون توجه به منش اخلاقی عامل، میتوان به آن پاسخ داد."