چکیده:
در کنار «انواع ادبی» جدید، همانند «رمان» و «داستان»، « افسانه»ها (قصهها،
سرگذشتها، حکایتها و...) را میتوان از انواع ادبی گذشته تاریخ ادب فارسی به
حساب آورد.« افسانه»ها به آثاری اطلاق میشود که از زبان حیوانات یا به صورت اشعار
هجایی برای سرگرمی اطفال سروده شده است. یا متضمن سرگذشت اشخاص واقعی همچون
شاعران، عارفان و ... بوده است که رفتهرفته، شاخ و برگ گرفته و با نثری آراسته در
خلال کتب تذکره و آثار دیگر درج شدهاند و فراز و فرود زندگی شاعران و ابعاد
گونهگون ادبی، فکری، روحی و اخلاقی آنها را نشان میدهند. در این مقاله، علاوه بر
اشاره به تعاریف افسانه، ویژگیهای اساسی آن از جهات مختلف نقد و تحلیل شده است.
این تحقیق در دانشهایی مانند تاریخ ادبیات، سبکشناسی، نقد ادبی، معانی، بیان و
بدیع کاربرد دارد و نقاط مبهم و تاریک تاریخ ادبیات را روشن و جزئیات علوم مذکور را
بیان میکند.
Among the new literature works such as novels and stories، the fictions (tales، memories، anecdotes and …) fictions are regarded as the Persian past literature types. Fictions are defined as the works composed in animals’ tongue or in the form of syllabic verses aimed at amusing children. It might consists of the life stories of the poets، mystics and … which gradually developed and stipulated in memories books and other works with decorated prose. Fictions show the ups and downs of the poets’ life and their various literature، spirit، moral and thought dimensions. This article analyses and critics the main features of fictions from different dimensions in addition to defining the fictions. The present study can be applied in different sciences such as literature history، stylistics، literary criticism، figures of speech، and rhetoric and also it clarifies the unclear points in the literature history and reveals the details of the mentioned sciences.
خلاصه ماشینی:
در این مورد کتاب «افسانه طلایی» متعلق به قرن سیزدهم میلادی که مجموعه سرگذشت زندگی قدیسین است، نمونه برجستهای در ادبیات غرب به شمار میرود2» (داد، 1371: 32ـ33) با توجه به تعریفهای افسانه در زبان فارسی و انگلیسی، باید گفت افسانههای مندرج در تذکرههای فارسی و از آن جمله، افسانههای مربوط به «سنایی غزنوی و دیوانه لایخوار» با نوع اول از افسانههای مورد بحث در ادبیات غرب مطابقت دارد و به جرأت میتوان گفت اکثر افسانههای مندرج در تذکرهها و کتب تاریخ ـ که بعضا به ذکر افسانهها پرداختهاند از این مقولهاند؛ زیرا در بیشتر این افسانهها، شخصیت اصلی ، شاعر، عارف، پادشاه، وزیر و ...
از تعریف اول که در ادبیات انگلیسی برای افسانه آمده است ، میتوان تعریفی کاملتر برای افسانههای مورد نظر تذکرهنویسان ارائه کرد: نوع دیگری از افسانهها به آثاری اطلاق میشود که از گذشتههای دور درباره اشخاص واقعی (ملی ـ تاریخی، اولیای دین، عرفاو شعرا) ساخته شده است که بعضی از آنها واقعی و بیشتر بیانگر تجربیات و تحولات روحی ـ روانی آنها بوده است، اما با نیروی تخیل افسانهپردازان و علاقهمندان ، شاخ و برگهایی بر آنها افزوده شده و به صورت افسانه جلوهگر شده است.
تذکرهها و افسانهها با توجه به ویژگی های افسانهها و قصهها و دقت در محتوای روایت هایی که درباره شاعران و عرفا در تذکره ها آمده است، شاید عنوان «افسانه و افسانهگونهها» بهترین و جامعترین عنوانی باشد که می توان برای چنین حکایاتی پیشنهاد کرد؛ زیرا: ـ این داستانها و به تعبیر ما «افسانهها» بعضا دارای شخصیت واقعی بوده و رفته رفته داستان مربوط به شخصیت مطرح در داستان به شاخ و برگ بسیار آراسته شده و جنبه افسانه به خود گرفته است.