چکیده:
دربارة مضمون آیة 260 سورة بقره که در آن خداوند زنده کردن مردگان را از طریق کشته
و زنده شدن چهار پرنده به حضرت ابراهیم(ع) نشان میدهد، مفسران و عارفان سخنان
بسیاری گفتهاند. عارفان از این قصة قرآنی که غالبا برای اثبات معاد جسمانی و حشر
مردگان به کار میرود، تفسیری روحانی کرده و گاه به آن جنبهای کاملا نمادین و
تمثیلی بخشیدهاند که نظیر این تعابیر در متون تفسیری غیر عرفانی هم دیده میشود.
در این تحقیق، این قصه از متون مختلف تفسیری و عرفانی استخراج و وجوه افتراق و
اشتراک آنها و دیدگاههای متفاوت مفسران عارف و غیرعارف دربارة آن بررسی و تحلیل
شده است. این تحقیق نشان میدهد برخی از مفسران قرآنی در تفسیر خویش تحت تأثیر متون
منثور صوفیه بودهاند. همچنین، نمایانگر توانایی، خلاقیت و تلاش عرفا، مفسران و
شاعران در راه پروراندن معانی مختلف ملهم از قصههای رایج قرآنی و افزودن نکات بدیع
و تأویلهای زیبا و شورانگیز روحانی به این قصهها و روایات است.
Interpreters and gnosticists said much about implications of Ayeh 260، soureh Baghareh، Accordingly، God indicates to prophet of Ibraham raising from the dead، through killing and raising from the dead of four birds. From this story which apply to prove physical resurrection and raise from the dead، gnosticists interpret spiritually and some times give it a completely symbolic and allegory. Like these understandings can be seen in non mystic interpretive texts. In this research، this story extracted from various interpretive and mystic texts and their similarities and difference and different view points (gnostic and non gnostic interpreters) analyzed.
According to this research، some Quran’s interpreter affected by prose text of sufia. Also، this project indicates mystics’ interpreter and poems ability، creativity and attempts in the way of fostering (nurturing) different meanings inspired by common Quran stories and adding excellent notes and beautiful accounts to these stories and signe.
خلاصه ماشینی:
واژگان کلیدی: قرآن، تفاسیر عرفانی، قصه چهار مرغ خلیل مقدمه ابراهیم خلیل(ع) و حضرت یوسف(ع)، دو پیامبری هستند که تفسیرها و تأویلهای صوفیانه دربارة وقایع زندگی آنها بیش از دیگر پیامبران در متون عرفانی آمده است.
در ترجمة تفسیر طبری در بارة علت شکلگیری این قصه آورده شده است که: وقتی ابراهیم از مکه باز میگشت و میخواست به شام برود میان کوه مکه اندیشه کرد به دل خویش و گفت: بایستی که بدانمی که خدای عزوجل روز قیامت مرده را چگونه زنده کند.
(بلعمی، 1340، ج 1: 167ـ 168) ترجمة تفسیر طبری که بنابر نظر استوری، نخستین نگاشته در تاریخ نگاشتههای فارسی دربارة قرآن است، میتواند در شمار نخستین متون تفسیری باشد که در تأویل داستان چهار مرغ ابراهیم و تعیین نوع پرندگان سخن گفته است و از این نظر میتواند مأخذ بسیاری از متون تفسیری و عرفانی بعد از خود باشد.
(ابوالفتوح رازی، 1382 ق، ج 2: 352ـ353) صفات این مرغان را ابوالفتوح از قول اهل اشاره زینت (طاووس)، حرص (کلاغ)، شهوت (خروس) و عمر دراز (کرکس) و الوف (کبوتر) میآورد.
وی پرندگان را طاووس و خروس و کلاغ و کبوتر یا بط معرفی میکند و نکته تازه در اوصاف مرغان در تفسیر او آوردن صفت کبر و خودپسندی برای طاووس است که نتیجة فریفته شدن وی به زینت دنیاست که در اکثر متون آمده است.
(همان:11) نوع مرغان در این تفسیر کبوتر و طاووس و زاغ و خروس است و صفاتی که در ذبح این طیور زوالشان مورد نظر است، به ترتیب عبارتند از: انس و الفت با خلق، زینت و آرایش دنیا، حرص و شهوت.