خلاصه ماشینی:
"تا که در رقص آمدند این پایکوبان خزان سازها کردند پنهان مطربان نوبهار بندگان مهربان از بهر جشن مهرگان تحفهها آرند پیش خسروان کامکار گرچه دریا عاجز است از آمدن بر دست ابر رشتهء لؤلؤ فرستد پیش تخت شهریار معزی سمرقندی حجب ابراهیم ادهم گفت:سد حجاب باید که از پیش دل سالک برخیزد تا در دولت بر او گشاده گردد: یکی آنک اگر مملکت دو جهان بعطای ابدی بدو دهند شاد نگردد،زیرا آنک بموجودی شاد گردد هنوز مردی حریص است و الحریص محروم،دوم حجاب آنستکه اگر مملکت هردو جهان او را بود و از او بستانند اندوهگین نگردد.
از برای آنک این نشان سخط بود و الساخط معذب."