چکیده:
اکثر کشورهای در حال توسعه بر ایجاد رفاه اجتماعی و بهبود استانداردهای زندگی مردم
خود مصرند. در نتیجه، مسئلهای که برنامهریزان و سیاستگذاران این کشورها با آن
مواجه میشوند این است که چگونه میتوان منافع اجتماعی مردم را بدون عقب نگهداشتن
رشد اقتصادی تأمین کرد؟ در این بین، سؤالی که مطرح میشود این است که آیا هر کشور
بایستی در بهبود توسعة اجتماعی، که با شاخصهای اجتماعی سنجیده میشود، بکوشد یا
صرفا بر رشد اقتصادی متمرکز شود و تأمین نیازهای اساسی عموم را به تأخیر اندازد؟
موضوعی که این مقاله به بررسی آن میپردازد رابطة توسعة اجتماعی و توسعة
اقتصادی است، با تکیه بر مباحث زیر:
الف) آیا میتوان بین این دو رابطهای قائل شد یا این دو مقوله جدا از هم پیش
میروند؟
ب) در صورت وجود رابطه، آیا این رابطه تقدمیـ تأخری و از نوع علی است؟
ج) آیا نوع رابطة آنها از جنس متقابل و مکمل است؟ و آیا چنین رابطهای میتواند
منفی نیز باشد؟
مقالة حاضر، با قائل شدن به وجود رابطه بین توسعة اجتماعی و اقتصادی، آنهم
از نوع اخیر، این دو را دو روی یک سکه میداند؛ از اینرو، میکوشد ابعاد این
ارتباط را شفافتر سازد؛ و برای تداوم رابطة مثبت بین آنها، از رویکردی واحد و جامع
به توسعه دفاع کند.
خلاصه ماشینی:
"در نتیجه، مسئلهای که برنامهریزان و سیاستگذاران این کشورها با آن مواجه میشوند این است که چگونه میتوان منافع اجتماعی مردم را بدون عقب نگهداشتن رشد اقتصادی تأمین کرد؟ در این بین، سؤالی که مطرح میشود این است که آیا هر کشور بایستی در بهبود توسعة اجتماعی، که با شاخصهای اجتماعی سنجیده میشود، بکوشد یا صرفا بر رشد اقتصادی متمرکز شود و تأمین نیازهای اساسی عموم را به تأخیر اندازد؟ موضوعی که این مقاله به بررسی آن میپردازد رابطة توسعة اجتماعی و توسعة اقتصادی است، با تکیه بر مباحث زیر: الف) آیا میتوان بین این دو رابطهای قائل شد یا این دو مقوله جدا از هم پیش میروند؟ ب) در صورت وجود رابطه، آیا این رابطه تقدمیـ تأخری و از نوع علی است؟ ج) آیا نوع رابطة آنها از جنس متقابل و مکمل است؟ و آیا چنین رابطهای میتواند منفی نیز باشد؟ مقالة حاضر، با قائل شدن به وجود رابطه بین توسعة اجتماعی و اقتصادی، آنهم از نوع اخیر، این دو را دو روی یک سکه میداند؛ از اینرو، میکوشد ابعاد این ارتباط را شفافتر سازد؛ و برای تداوم رابطة مثبت بین آنها، از رویکردی واحد و جامع به توسعه دفاع کند."