چکیده:
در این پژوهش سه منظومه، یعنی خسرو و شیرین و لیلی و مجنون اثر حکیم
نظامیگنجوی و ویس و رامین اثر فخرالدین اسعدگرگانی به عنوان منابع اصلی در
جهت تفسیر روانشناختی انتخاب و با استفاده از روش تحلیل محتوا بررسی
شدهاند. سه فرضیه مطرح شد و درجه انطباق مفاهیم روانشناختی مکنون در این
آثار با رویکرد روانکاوی فروید و رویکرد روانشناسیتحلیلی یونگ و نیز با
ویژگیهای شخصیتی مصنف ـ که خود مفهوم روانکاوانه دارد ـ بررسی گردید. پس
از تعیین واحدهای کدگذاری و تعریف عملیاتی هر یک، کدگذاری به عملآمد و ضریب
پایایی کدگذاران برابر81% تعیین گردید. با استفاده از آزمون آماری مجذور
خی(X2) واحدهایکدگذاری شده برای هر یک از متون، به منظور تعیین فراوانی
انطباق هر یک با دو نظریه روانکاوی فروید و روانشناسی تحلیلی یونگ، مورد
تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان میدهد آزمون آماری به عملآمده برای دو
منظومه خسرو و شیرین و لیلی و مجنون تفاوت معنیداری از نظر درجه
انطباقپذیری با دو نظریه فوق نشان نمیدهد؛ اما این تفاوت در منظومه ویس و
رامین معنیدار است و نشان میدهد این منظومه رابطه بیشتری با نظریه
روانکاوی فروید دارد؛ البته با توجه به پیچیدگی کدگذاری و کمیسازی مفاهیم
ادبی و مشکلاتروششناختی موجود، سعی شد در ادامه بحث، تفسیرهای ممکن با
استفاده از دو رویکرد فوق در مورد سه منظومه مورد مطالعه ارائه شود.
In this survey three Persian lyric i.e. Khosrow-Shirin and Leyli-o-Majnoon by Nezami Ganjavi and Vaice-o-Ramin by Fakhrodin Asad Gorgani are chosen as main sources of psychological interpretation. The method is content analysis، three hypothesis are used and the adjustment degree of latest concepts of psychology in these works with Freud’s psycho-analysis approach and analytic psychology of Young is surveyed.
خلاصه ماشینی:
نتایج نشان میدهد آزمون آماری به عملآمده برای دو منظومه خسرو و شیرین و لیلی و مجنون تفاوت معنیداری از نظر درجه انطباقپذیری با دو نظریه فوق نشان نمیدهد؛ اما این تفاوت در منظومه ویس و رامین معنیدار است و نشان میدهد این منظومه رابطه بیشتری با نظریه روانکاوی فروید دارد؛ البته با توجه به پیچیدگی کدگذاری و کمیسازی مفاهیم ادبی و مشکلاتروششناختی موجود، سعی شد در ادامه بحث، تفسیرهای ممکن با استفاده از دو رویکرد فوق در مورد سه منظومه مورد مطالعه ارائه شود.
در این پژوهش به منظور اکتشاف و شناسایی مفاهیم روانکاوی و روانشناسی تحلیلی و نیز تأویل پذیری آثار ادبی بر بنیاد مفاهیم روانشناسی سه فرضیه در قالب پرسش مطرح میشود که عبارتاند از: آیا رابطهای بین فرضیه عقده اودیپ و فرایندهای حاکم بر رفتار قهرمانان این داستانها وجود دارد؟ آیا جای پایی از تأثیر کهن الگوهای یونگی در این آثار دیده میشود؟ و آیا صفات و رفتارهای منسوب به قهرمانان این منظومهها انعکاسی از ویژگیهای روانشناختی سرایندگان آنهاست؟ روشپژوهش این طرح پژوهشی بر تفسیر روانشناختی متون عاشقانه نظم فارسی با تکیه بر سه اثر معروف این حوزه، یعنی خسرو و شیرین، ویس و رامین و لیلی و مجنون متمرکز است.