خلاصه ماشینی:
"این نکته را اضافه کنیم که اگر همراه هر حقی یک تکلیفی وجود دارد این تکلیف تنها موجود در یک شخص دیگر غیر از صاحب حق نیست بلکه موجود در شخص صاحب حق هم هست یعنی هر حقی برای صاحب حق ایجاد یک تکلیفی هم میکند و آن این است که اگر او مایل است حق او را محترم شمارند او هم مکلف است حقوق دیگران را متقابلا احترام نماید.
گر چه ژاک شوالیه نمیخواهد نظریه مکتب ماترلیسم و مکتب اصالة النفع اجتماعی را قبول کند چه آنکه او میل دارد امور اجتماعی و مادی را بر مبنای ایده قرار دهد زیرا باشتباه عقیده دارد که یک ایده همیشه مبنای هر گونه ترقی مادی است بنظر او ایده آل تنها ضامن نظم اجتماعی است واقع مطلب آن است که اگر بخواهیم تاسیسات قضائی را بدون در نظر گرفتن اوضاع اجتماعی و احتیاجات مردم بر روی ایده صرف بر پا سازیم مثل آنست که بخواهیم ساختمان یا بنای سیمانی را بر روی هوا پایه گذاری کنیم و قبول این امر نفی یک واقعیت غیر قابل انگاری است.
برای اینکه از نظر آنها اطلاع مختصری بدست آید بعضی از شاگردان مکتب حقوق طبیعی را بشما خوانندگان محترم معرفی میکنیم: 1-گروسیوس suissorg در سال 1625 کتاب اصی خود را تحت عنوان sicarcoill iberujod انتشار داد قسمت اول این کتاب بحث درباره تئوری حقوق و جامعه میباشد.
اگر عقاید هوبس یا گروسیوس را بیان داشتیم از آن جهت بود که بر خوانندگان محترم روشن شود که امروز حقوق بعضی از کشورهای اروپائی دنباله همین عقاید هوبس است که می گوید بشر غرائز گرگ را دارد و اگر این بشر در اجتماع شرکت میکند برای تحصیل منفعت شخصی است."