چکیده:
از رویکردهای مهم در بررسی متون داستانی عامه، مطالعۀ رمزگونه و معنادار جهان ذهنی آن است؛ جهانی که از تاریخ فرهنگی سخن میگوید. این موضوع با درک و دریافت معنای عناصر سازندۀ داستانها ممکن و میسر است و به عمق و ریشههای انسجامبخش و معنابخش عناصر مختلف داستان، یعنی کهنالگوهای ذهنیت جمعی و مفاهیم مشترک دنیای ذهنی ملتها راه میبرد. پژوهش پیشِرو با رویکرد پدیدارشناسانه و با نظر به پیشینۀ کهنالگوی «مادهگرگ» در فرهنگ و ادب ایران سعی بر آن دارد تا ریشه های نقشمندشدن گرگانه در فیروزشاهنامه را روشن کند. کهن الگوی مادهگرگ به گونهای معنادار در داستان فیروزشاهنامهتبلور یافته است. تفسیر پدیدارشناسانۀ حضور زنی سالخورده در جایگاه مادری فرزندازدستداده به نام «گرگانه» گویای این مدعاست. دو سطح افسانهای (درندگی گرگ) و اسطورهای(مادهگرگ و توتم ترکان) در این شخصیت هویداست. مادهگرگ در فیروزشاهنامه از شخصیتهای منفی است، سرانجام ناخوشایندی دارد و با آنچه در ذهنیت ایرانیان و ترکان از کهنالگوی گرگ و مادهگرگ وجود دارد، مطابقت میکند. همچنین این شخصیت با کهنالگوی زن وحشی نیز برابری میکند.
One of the important aspects of a folk tale literature review، is to study mysterious and meaningful mental world، a world which narrates cultural history. This subject is feasible due to understanding and perception of the meaning elements of the fictions in which archetypes of collective mentality and common senses of nation’s mental world find the opportunity to be developed and find cohesion. The present study by adopting the theoretical framework of phenomenology and regarding the ancient background of wolf archetype in Persian culture and literature aims at illuminating the roots of Gorgane in Firuzshah-name. Wild woman archetype crystallization in Firuzshah-name fiction appears to be significant. Phenomenological interpretation of an old woman who has lost his or her child is called "Gorgane" which indicates this fact. Two legendary level (fierce wolf) and legendary (wolf and totems of the Turks) is visible in the story. Female wolf in Firuzshah-name has a negative character and unpleasant destiny، but it meets all the situations of accordance with Iranian mentality in the case of wolf and totems of the Turks. Also، this character agrees with archetype of barbaric or wild woman.
خلاصه ماشینی:
"در این پژوهش بر اساس داستان عامه حماسی فیروزشاه نامـه بـه نقـش گرگانـه از منظـر کهن الگوی ماده ¬گرگ به عنوان نشانه ای معنادار و در پیوند با گذشـته هـایی دور توجـه شده است .
در داستان های عامه و اسطوره ای که به صورت مکتوب در دست است ، شـباهت بـه گرگ در بسیاری از نمونه ها چه در جایگاه مرد و چه در جایگاه زن ، بـرای نشـان دادن درندگی، خشونت و دلیری به کار میرود؛ یعنی همان اندیشه ای کـه گـرگ در آن نمـاد ستیزه جویی است و در ادب و اندیشۀ قدیم ایران پیشینه دارد.
به دیگر سخن «مطالعۀ تاریخ پرفراز و نشیب مردم ایران نتیجـه میدهد که هرگاه اقوام بیگانه بر این کشور تسلط یافته اند و یا بـه گونـه ای مـردم ایـران تحقیر شده اند، یادکرد از دوران باستان و روزگار فخر و شکوه ایران باسـتان رواج یافتـه است » (فیروزشاه نامه ، ١٣٨٨: ٢٢).
از سـوی دیگـر، پیـری و فرتوتی گرگانه و نیز مادرانگیاش ، نام گذاری او را بـه بخـش دیگـری از گذشـته هـایی بیتاریخ پیوند میزنـد؛ گذشـته ای اسـطوره ای کـه گرگانـه را همسـان بـا کهـن الگـوی ماده ¬گرگ در فرهنگ ایران و دیگر فرهنگ های جهان تصویر میکند و حال بـا عناصـر افسانه ای آمیخته است .
بر اساس یافته های نوشتۀ حاضر میتوان گفت واکـاوی در نقـش گرگانـه از زاویـۀ کهن الگوهایی که در سطح جهانی مطرح میشود، خوانشـی معاصـر اسـت کـه اهمیـت ادبی-تاریخی داستان فیروزشاه نامه را همچون منبعی ارزشـمند روشـن تـر مـیکنـد و از نوعی تاریخ فرهنگی در بعد ذهنی سخن میگوید؛ تاریخی که ذهن محقـق را بـا عمـق معناها آشنا و تاریخ مندی ذهنیت جمعی را روشن میسازد."