چکیده:
این پژوهش، مسئله هویت ملی در ایران را با توجه به بحثهای نظری و تحولات جهانی
نوین مورد بررسی قرار میدهد و بر آن است تا با بازسازی مفهوم هویت ملی ایرانی به نیازهای
برآمده از تحولات نوین پاسخ گوید. نویسنده با طبقهبندی انواع گوناگون هویتها و لایهبندی
آن، با نگاهی متفاوت بنیادهای سازنده هویت ملی ایرانی را شناسایی میکند و در کنار
عناصری چون تاریخ، سرزمین، فرهنگ و دین، بر اهمیت میراث سیاسی ایرانی یعنی پدیده
دولت و ماهیت آن و نیز جامعه و مردم ایران بهمثابه بنیادهای فراموش شده هویت ملی ایرانی
تأکید میکند. با اینگونه نگرش فراگیر به هویت ملی ایرانی و بنیادهای سازنده آن، میتوان با
چالشهای کنونی فراروی جامعه ایرانی روبرو شد و پاسخی شایسته پیدا کرد. در این پژوهش
نخست مفاهیم هویت و هویت ملی و ضرورت رعایت اصول روششناسی در پرداختن به
بحث هویت بررسی میشود، آنگاه در سه بخش بنیادهای هویت ملی ایرانی، چالشهای
فراروی آن و بایستههای ارائه نگرش فراگیر از این هویت و سیاستگذاری هویتی مناسب مبتنی
بر آن مورد بحث قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"به عبارت دیگر پس از جنگهای ایران و روس و جداشدن بخشهایی از سرزمین ایران، یکپارچگی سرزمینی (تمامیت ارضی) کشور و تداوم میراث سیاسی آن، بهویژه دولت ایرانی همچنان حفظ شده است، و ایرانیان بهدلیل این امر و نیز بهدلیل برخورداری از سابقه تاریخی، تمدنی و فرهنگی کهن شاید نیازی به پرداختن زیاد به بحث هویت ملی نمیدیدند.
گرچه برخلاف نظر برخی از پژوهشگران، تنها نمیتوان به زبان فارسی بهمنزله عمدهترین عنصر سازنده هویت ملی ایرانی اکتفا کرد، از آنجا که تمامی میراث ادبی، تاریخی، عرفانی، دینی و فلسفی اندیشه ایرانی، و نیز اکثر کتابهای نظم و نثر مربوط به تاریخ و اساطیر ایران به زبان فارسی نوشته شده است، این زبان را میتوان یکی از ارکان عمده هویت ملی ایرانی بهشمار آورد.
با این همه باید به این نکته مهم توجه داشت که بدون در نظر گرفتن جایگاه و نقش جامعه و مردم ایران، در زمانهای گذشته و حال و یا آینده، در شکلدادن به میراث فرهنگی و سیاسی ایران و تضمین تداوم سرزمینی آن، درک تمامیت هویت ملی ایرانی و پویایی آن بسیار دشوار خواهد بود.
در بازشناسی نقش دولت و جامعه، مردم بهمنزله بنیادهای سازنده هویت ملی ایرانی، بازخوانی میراث تاریخی، سیاسی و فرهنگی ایران در محور کار قرار گرفت و ما را بر این نکته رهنمون ساخت که پیوستگی میان دولت و جامعه از بایستههای اساسی مورد تأکید اندیشمندان فرهنگی و سیاسی ایران در گذشته بوده و بیش از هر چیز در میراث فرهنگی و ادبی آن همچون شاهنامه فردوسی و نوشتههای دیگر بازتاب پیدا کرده است."