چکیده:
وقتی سخن از جهان مجازی به میان میآید، بلافاصله تصویری از جریانهای اطلاعات
فراگیر و ارتباطات الکترونیکی بر فضای ذهن سنگینی میکند؛ اما جهان مجازی پیش از آنکه
امری ارتباطاتی نوین باشد، ساخته نظام مدرنیسم است. نظام مدرنیسم براساس اصل تمایزیابی امور
دنیوی از امور دینی بنا شده است. متمایز شدن حوزه دین از امور دنیوی، ساختارهای دستوری
مبتنی بر دال و مدلولهای قاعدهمند و مطلق را مسئلهدار کرد و نظامهای دلالتی خودمرجع(3) را به
جای آن نشاند. در نظام دلالتهای خودمرجع، معنا صرفا حاصل رابطه دال و مدلول نیست،(4)
بلکه در رابطه میان چشم با اشیاست که معنا شکل میگیرد و تکثر مییابد. دلالتهای خودمرجع
با جریان پیمایشی، واقعیات را مخدوش میسازد و نوعی امور واقعنما یا فراواقعیتهایی را در
قالب بازنمونی ایجاد میکند. بازنمونها بر اثر روابط فرانمایی ذهن و عین ایجاد میشوند که خود
دلالتی معطوف به دلالتهای خودمرجع هستند. فرانمایی برپادارنده جهان مجازی است که در(5)
جوامع مستعد خود را نمایان میسازد. صنعت فرهنگی عامل فزاینده دلالتهای فرانما و سازنده و
اعتباردهنده به جهان مجازی است که پایههای معرفتی آن را در این مقاله تحلیل کردهایم.
خلاصه ماشینی:
"منطق روششناختی و معرفتی فهم ایران در قالب توسعه جهان مجازی بحث را چنین آغاز میکنیم که جامعه ایران هم به لحاظ تاریخی و هم در شرایط تعامل با مدرنیسم، وجوه اجتماعی و فرهنگی چندگانهای از خود نشان داده است از جمله آنکه از منظر تاریخی «تحقیقات فراوانی انجام شده است که نشان میدهند بخش اعظمی از مردم ایران گرایشات قوی مذهبی دارند و نیروهای اجتماعی جدید مبنا را بر پذیرش همین اصل دینی بودن مردم گذاشتهاند.
این تلاشها که با سلطه گفتمانی نظامهای ایدئولوژیکی مبتنی بر عناصر فرهنگی (که مدرنیسم را بر جامعه ایران تحمیل کرده بودند) همراه بود، تنها تضادهای گذشته تاریخی را به لایههای زیرین جریان روشنفکری هدایت کرد و حاصل آن، همانطور که در سطوح نگرشی و کنشی مردم هنوز هم آشکار است، پیدایی ترکیبی از گفتمانهای نامتجانس و غیرمنسجم بوده است.
به عبارت دیگر، قبل از آنکه به ماهیت منطق درونی این نظریات بپردازیم، خود را به «ماقبل نظریات»(1) و به نظریهپردازان «بازگشت»(2) داده و به این مسئله پیبردهایم که اگرچه جهان مجازی حاصل فرایند مفهومسازی در درون نظامهای ارتباطی و جریان شتابنده شاهراههای اطلاعاتی است، اما بنیان مفهومی آن در لایههای ناپیدای مدرنیسم نهفته است که چنین متفکران اجتماعی در متن آن متولد شدهاند.
قرار گرفتن جامعه ایران در نقطه ابهام سنت و مدرنیسم، سبب گسترش علائم الکترونیکی بر فضای عمومی جامعه شده است و هرچه زمان میگذرد، سلطه تصویری آن برای همگون کردن ساختارهای جامعه گستردهتر میشود اما سازههای تصویری صرفا بومی نخواهد بود، بلکه آمیزهای از فرهنگ بومی و صنعت فرهنگی خواهد بود که از درون آن، جهان مجازی استانداردنشده ایرانی پدیدار خواهد شد."