چکیده:
گفتوگو درباره سبکهای معماری ایران در دوره اسلامی، نقد نامگذاری
پژوهشگران تاریخ معماری ایران، بررسی نامهای پیشنهادی استاد پیرنیا، تعیین خاستگاه
سبک آذری و نقد و رد نظریه تأثیر معماری چین بر معماری ایران، معرفی ویژگیهای
معماری آذربایجان و نشان دادن سهم بزرگ سبک آذری ـ این حلقه اصلی در زنجیره
معماری ساسانی تا امروز ـ موضوع این مقاله است.
خلاصه ماشینی:
"در میان این پژوهشگران، ظاهرا استاد «محمدکریم پیرنیا»، است که ـــــــــــــــــــــــ * عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی نخستین بار در 1347، در مقاله «سبکشناسی معماری ایران»، آگاهانه واژه «سبک» را به کاربرده است و به منظور به دست دادن «نامهایی منطقی و مناسب» برای چند بنا که «به یک سبک ساخته شده» ولی «نامهای مغولی، تیموری، قراقویونلو و نظایر آن» گرفتهاند، اصطلاحاتی نو در پژوهش تاریخ معماری ایران بعد از اسلام عرضه داشته و به پیروی از سبک شناسی شعر فارسی، سبکهای معماری را به زادگاههای آنها نسبت داده و نامهای خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی را در معماری ایران پیشنهاد کرده است (پیرنیا، «سبکشناسی»، 1347، 43، 44).
از این سخن استاد پیرنیا و قرائن دیگر در دو مقاله وی، چون ذکر مقبره شیخ صفیالدین اردبیلی و مسجد گوهرشاد و برخی دیگر از آثار دوره پس از ایلخانان در زمره بناهای سبک آذری، آشکارا بر میآید که او سبک آذری را مشتمل بر معماری دو دوره ایلخانی و تیموری میداند، در حالی که غالب پژوهشگران، هنر و معماری این دو دوره را جدا از یکدیگر و بهسان دو دوره مختلف به بحث کشیدهاند، حتی کونل که از این دو دوره تحت عنوان واحد «سبک ایرانی ـ مغول» گفتوگو کردهاست، توجه دارد که در اینجا دو دوره متوالی با فاصله زمانی کوتاه قابل تشخیص است که به عقیده وی در دوره نخست که مربوط به ایلخانان است، عنصر مغولی بر کارهای هنری ایران تأثیر میگذارد و در دوره دوم که عنصر مغولی در فرهنگ ایران حل و هضم میشود، سبک تیموری ارزش و اعتبار مییابد (کونل، 94)."