چکیده:
توجه و کمک شرکتها به آثار هنری سابقهای دیرینه در ایالاتمتحده دارد. این
سنت در اروپا رایج نیست، ولی حمایت مالی شرکتها از رویدادهای هنری از دهه
1960 متداول بوده است. این مقاله به بحث در مورد تفاوتها و مشابهتهای موجود
میان دو روش حمایت از رویدادهای هنری پرداخته و سپس بر روش حمایت مالی
شرکتها بهطور خاص متمرکز شده است. انگیزههای شرکتها برای حمایت مالی از
رویدادهای هنری، هم در زمینه مطالعات مربوط به انگیزههای خیرخواهانه شرکتها و هم
انگیزههای مرتبط با مخارج بازاریابی و تبلیغات، بررسی گردیده است. در این مقاله،
نتایج حاصل از بررسی 69 شرکت که حمایت مالی از 129 رویداد هنری را در ایرلند
برعهده داشتهاند، ارائه و با نتایج محدود حاصل از بررسیهای مشابه در کشورهای دیگر
مقایسه شده است. بررسیهای مقاله نشان میدهد که انگیزههای حمایت مالی را در چهار
رده میتوان خلاصه کرد: «تبلیغ نام و وجهه شرکت»، «پیوستگی زنجیره عرضه»،
«رانتجویی» و «منافع غیرپولی برای مدیران و مالکان شرکت». شواهد به دستآمده
بررسی، که بهطور مستقیم یا ضمنی از پاسخهای دادهشده به تعدادی از پرسشهای دیگر
حاصل شده، نسبتا قابلتوجه است.
خلاصه ماشینی:
"«این الگو مبتنی بر درک این موضوع است که شرکتها و جوامعی که آنها در آن فعالیت میکنند کاملا مستقل هستند» و «چنین فرض شده است که سطح معینی از آزادی عمل مقامات شرکت در مورد اعطای کمکها و نیز جدایی نسبی از فشارها برای کسب سود در بازار وجود دارد، بهطوری که در یک محدوده مشخص، مدیران میتوانند مجموعهای از اهداف خیرخواهانه را که ارتباط مستقیم با منافع شرکت ندارد، دنبال نمایند» (Young and Burlingame, 1996, 160).
در این مقاله نشان داده شده است که میتوان دلایل این امر را که چرا شرکتها اقدام به حمایت مالی از رویدادهای هنری میکنند، در چهار گروه طبقهبندی کرد: بهبود نام و وجهه شرکت، تقویت پیوستگی زنجیره عرضه، فرصتهای رانتجویی، و ایجاد منافع غیرپولی برای مدیران و مالکان شرکت.
مطالعه انجامشده نشان میدهد که تاکنون انگیزه اصلی بهمنظور حمایت از رویدادها به نیت بهبود اهداف شرکت، بهویژه بهبود نام و وجهه شرکت، مرتبط بوده است، این موضوع از طریق اکثر بررسیهای انجام شده در مورد حمایت مالی بخش تجارت از رویدادهای هنری تأیید شده است (Hitters, 1996)؛ یافتههای حاصل از مطالعه محدودتری که در زلاندنو انجام شده است نیز از این موضوع حمایت میکند (Hoek and et.
گرچه از اصطلاح پیوستگی زنجیره عرضه در این دسته از مطالعات استفاده نشده است، ولی در هر دو مطالعه شواهدی وجود دارد که نشان میدهد عامل فوق، انگیزهای مهم در حمایت مالی شرکتها از انواع فعالیتهای هنری بوده است؛ این امر همچنین در مورد عامل انگیزشی وجود منافع شخصی و روانی مربوط به مدیران و مالکان نیز صادق است، که در هر دو مطالعه مورد اشاره، دستکم بهطور غیرمستقیم، بهمنزله عاملی مهم تلقی گردیده است."