چکیده:
بحث پیرامون تحریف و یا عدم تحریف قرآن کریم،از دیرباز توجه محدثین،اخباریون و مفسران شیعه و سنی،حتی علماء ادیان دیگر را به خود معطوف نموده است.هرگروه با استناد به دسته ای از روایات،در پی اثبات نظریه خود می باشد.البته قائلان به تحریف نیز،سخنی از زیادت به میان نیاورده اند و تنها از وقوع برخی نقیصه ها سخن رانده اند که علامه طباطبایی ـ طی هفت فصل ـ با استدلالات روشن و قطعی این دعا را رد نموده و عدم ایجاد هر گونه تحریفی درقرآن را به اثبات رسانده است.ما در این نوشته پس از تعریف واژه تحریف و بیان عوامل پیدایش نظریه تحریف،این هفت فصل را به طور مختصر می آوریم
خلاصه ماشینی:
"پنجمین دلیل روایی،روایاتی از امیرالمؤمنین(ع)و سایر ائمه معصومین(ع)وارد شده که این قرآن ـ موجود در دست مردم ـ همان قرآنی است که از ناحیه خدا نازل شده،که تنها از نظر ترتیب بعضی سوره ها یا آیات تفاوت دارد.
علامه طباطبایی در مقام پاسخ به این استدلال می گوید:صرف جمع آوری قرآن کریم توسط حضرت علی(ع)و نپذیرفتن آن از جانب اصحاب،دلیل بر مخالفت آن با قرآن دیگران نبوده و بیش از این احتمال نمی رود که آن جناب قرآن را از نظر ترتیب سوره ها و یا آیه های یک سوره که به تدریج نازل شده است مرتب کرده باشد.
فصل ششم:علامه در این فصل،از تاریخ تألیف قرآن در مرحله اول و دوم نتیجه می گیرد که صحابه آیه ها و سوره هایی را که در دوره حیات پیامبر کامل شده بود،بین الدفتین جمع آوری کردند،بی آن که دستی در متن قرآن یا کاستی و نقصی در آن صورت گیرد و همان کتاب تا به امروز به سلامت باقی مانده است.
علامه طباطبایی پس از نقل روایاتی به همین مضمون می گویند:چیزی که از این اخباراستفاده می شود،این است که»نسخ«گاهی در حکم است؛مثل آیات نسخ شده ای که حکمش از بین رفته و خود در قرآن باقی مانده است و گاهی در تلاوت است،حال چه حکمش نسخ شده باشد و چه نسخ نشده باشد و دو آیه»ما ننسخ من آیه اوننسها…«(بقره،2/106)و»و اذا بدلنا آیه مکان آیه و الله اعلم بما ینزل…«(نحل،16/101)؛چون آیه ای را به جای آیه دیگر بیاوریم درحالی که خدا به آنچه نازل می کند دانا است که برای اثبات مسأله انساء آورده اند هر دو چیزی غیر از مسأله»انساء«به معنی نسخ تلاوت است."