خلاصه ماشینی:
"انتقادکنندگان که کارشان مخالفت و طعن بر سخن دیگران است میگویند:چگونه ممکن است خداوند مثل را به وسیلهء چیزی در قرآن کریم برگزار کند که ما آن را ندیدهایم تا بتوانیم در عالم وهم و پندار،آن را بازیابیم؛صورت و چهرهء اینگونه شیاطین نه در کتاب ناطق[یعنی قرآن]و نه در خبر صادق[یعنی حدیث صحیح] وصف نشده است؟گریز سخن خدا،گویای تخویف و برانگیختن ترس،به وسیله همین چهره و نیز بیانگر آن است که اگر چیزی رساتر از آن در ایجاد نفرت و ترس وجود داشت خداوند متعال آن را ذکر میفرمود؛اما چگونه میتوان تشبیه آیه را بدینسان تفسیر کرد؛درحالیکه میدانیم مردم فقط از یک چهرهء دهشت آور و نفرت آنگیزی-که با چشم خود آن را دیدهاند،و یا گزارشگری صادق و راستین آن را توصیف کرده و آن را به گونهای روشن و رسا ترسیم نموده است-میهراسند؛اما ما «رؤوس شیاطین»را با چشم خود ندیدهایم و هیچ مخبر صادقی چهرهء آن را برای ما ترسیم نکرده است؟ در پاسخ به چنین شبهای باید گفت:اگرچه ما هرگز شیطان را ندیدهایم و هیچ مخبر صادقی چهرهء آن را به دست خود برای ما ترسیم نکرده است،اما جملگی بر مثل زدن به زشتی شیطان متفقاند؛حتی این مثل را در دو مورد به کار میبرند:یکی اینکه میگویند:«هو أقبح من الشیطان او زشتتر از شیطان است».
ویبارها خاطر نشان ساخته که نظم قرآنی بر راه و روش عربها و سبکها و اسلوبهای آنان از لحاظ استعمال صور مختلف بیانی جریان دارد؛زیرا قرآن کریم عربها را با تعابیری مورد خطاب قرار داده که آنها درک میکردند و معانی آنها را درست باز مییافتند: جاحظ به مجاز و تشبیه دربارهء واژه«أکل خوردن»اشاره دارد و یادآور میشود که عربها می گویند:«النار تأکل و تشرب»و این سخن را بر سبیل مثل و اشتقاق و تشبیه بر زبان میآورند؛زیرا آتش در واقع نه میخورد و نه میآشامد."