چکیده:
نظریه ادراکات اعتباری از نوآوریهای محمد حسین طباطبایی است که به رغم
ارتباطی که با پیشینه مباحث فلسفی در جهان اسلام دارد، در نوع خود ابتکاری و ابداعی
است. این مقاله تلاش میکند تا دیدگاه ارزششناسی طباطبایی را در قالب برخی مسائل
مربوط به این حوزه بررسی نماید. جایگاه وجودی ارزش، ارتباط ارزش و واقع، نحوه
تولید ارزشها و اطلاق و نسبیت ارزشها، از جمله مسائلی است که مورد بررسی قرار
خواهد گرفت.
خلاصه ماشینی:
"اساس این بحث بر پذیرش این اصل استوار است که دو دسته گزاره وجود دارند؛ دستهای که از واقعیتهای حقیقی حکایت مینماید و گروه دیگر که ربطی با آنها ندارد و انعکاس واقعیت بیرونی نیست، «باید»ی را بیان مینماید که به اعتقاد هیوم انعکاس احساسات و عواطف درونی آدمی است (هیوم، 1988، 470، تحقیق در مبادی اخلاق، 137).
به رغم این که به سبب پذیرش تمایز بین ادراکات حقیقی و اعتباری، طباطبایی را میتوان در زمره گروه طرفدار نظریات غیر توصیفی(2) قرار داد، بین دیدگاه وی و این گروه هم تفاوتهایی قابل توجه وجود دارد که مانع شباهت کامل است.
در یک جمع بندی از مجموعه بحثهای این بخش و در راستای پاسخ به این پرسش که ارزشها چه جایگاهی در هستی دارند؛ میتوان گفت که ارزشها امور واقعی نیستند بلکه محصول ذهن بشرند که آدمی برای زندگی دنیایی خود آنها را تولید مینماید.
1ـ3ـ فرایند تولید اعتباریات تولید اعتباریات، فرایندی شبیه تولید «استعاره» است (طباطبایی، اصول فلسفه، 13) آنچه در فرایند تولید استعاره رخ میدهد، این است که شاعر یک تصور واقعی را مانند مفهوم «شیر» یا «ماه» تحت تأثیر احساسات و تمایلات خود، از ظرف مطابق خارجی خود بیرون میآورد و به چیز دیگر نسبت میدهد که واقعا مصداق آن نیست: «علی شیر است».
این نسبت اگر چه حقیقی و واقعی است، ولی انسان او را میان قوه فعال و اثر مستقیم خارجی وی نمیگذارد، بلکه پیوسته میان خود، میان صورت علمی احساسی (غایت) که در حال تحقق اثر و فعالیت قوه داشت (سیری) میگذارد» (طباطبایی، اصول فلسفه، 159).
Crisp, "Fact / value Distinction" , Encyclopedia of Philosophy, (ed."