چکیده:
طرح مباحث خداشناسی و الهیات بالمعنی الأخص در فلسفه اسلامی اهمیت
خاصی دارد. در این میان، مسأله اثبات وجود خدا از اهمیت بیشتری برخوردار است و
محوریت دیگر مسائل خداشناسی را به خود اختصاص میدهد. جایگاه و نقش ابنسینا و
تأثیر او در حکیمان بعد از خودش از یک طرف و شهرت برهان سینوی در اثبات وجود
خدا از طرف دیگر، تأملی دوباره در این استدلال را میطلبد تا با تحلیل ادله آن، نقاط
قوت و ضعف آشکار گردد، اشکالات دوازده گانه قابل طرح بر آن تبیین شود، صحت و
سقم اشکالات مطرح شده و پاسخهای آن مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد تا در پرتو آن،
بتوان درست و نادرست بودن ادعای ابن سینا و صدر المتألهین را درباره نامیدن این برهان
به برهان «صدیقین» مورد داوری قرار داد و این نزاع تاریخی را حل نمود.
خلاصه ماشینی:
"پاسخ نصیرالدین طوسی در پاسخ به اشکال فخر معتقد است که حتی اگر «دور» هم در استدلال ابن سینا مطرح شود، باز هم خدا ثابت میشود و این خللی به جریان استدلال وارد نمیکند، زیرا «دور» یعنی سلسله متناهی است، چرا که میدانیم سلسله مترتبه متناهیه حتما دوری است و وقتی سلسله متناهی شد، آنگاه بوعلی خود گفته است که چنین سلسلهای حتما طرف میخواهد و این طرف همان واجب الوجود است که اثبات آن مدنظر ماست (شرح الاشارات، 3/27).
تسلسل یعنی مجموعه به فعلیت رسیدهای از بینهایت عضو که در آن صورت اصلا وسطی نخواهد بود تا از وجود آن لزوم طرف را استفاده کنیم و اگر برهان لزوم طرف برای وسط این باشد که هر معلولی علت میخواهد و وسطهای مجموعه به حکم آنکه خود معلولند، محتاج طرف یا علتند، در آن صورت، باید گفت آنچه که مفاد اصل علیت است، صرفا داشتن علت برای هر پدیده است، اما بحث از ماهیت آن علت که آیا فقط علت است یا معلول شیء دیگری هم است، خارج از مفاد اصل مذکور است."