چکیده:
لفظ «غنا» در آیات قرآن استفاده نشده و امر و نهی خاصی صریحا بدان تعلق نگرفتهاست؛ بلکه تمسککنندگان به آیات، آنها را به
واسطه دلایل خارجی همچون احادیث وارده، دلیل بر حرمت گرفتهاند. در این آیات الفاظی نظیر «قول زور»، «باطل» و «لهوالحدیث»
آمدهاست که برخی آنها را «غنا» معنا کردهاند. در باب غنا و موسیقی، آیات و احادیثی دال بر حرمت و حلیت وجود دارند که هیچ یک
توانایی اثبات حکم مطلق غنا را نداشته و وافی به مقصود قائلان به حرمت مطلق یا حلیت مطلق نیست. نتیجه این بررسی کوتاه
چنین است که غنای شهوانی و فسادانگیز حرام و غیر آن حلال و مباح است؛ از این رو معنای غنای حرام در آواز لهوی و مفسدهانگیز
متعین میگردد.
خلاصه ماشینی:
"د) با این تعریف در مییابیم که معنای شرعی غنا مساوی معنای لغوی آن نیست؛ چون هر «صوت شادی آفرین»، غنای مورد نظر شرع نیست، وگرنه باید هرگونه صوت نشاط آور، حتی در قرائت قرآن و اذان نیز، از سوی شرع، حرام و ممنوع گردد؛ در حالی که چنین نیست و حتی احادیثی در استحباب یا جواز آن وارد گردیده است.
این آیه، با توجه به اضافه شدن «زور»به «قول»، از چیزی از جنس «گفتار و محتوا» نهی نموده است و نسبت به چیزهایی نظیر «صوت» که از مقوله کیفیت است، ساکت است؛ ولی منشأ اصلی حمل این آیه بر مورد غنا، احادیث وارده در تفسیر آیه مذکور است که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت و اگر با استفاده از روایات بپذیریم که قول زور به معنای غناست، دیگر نسبت به صوت که از مقوله کیفیت است، ساکت نخواهد بود؛ بلکه نفس غنا، حرام خواهد بود.
6ـ نقد احادیث تفسیری عدهای از فقیهان بر این باورند که دلالت روایات بر حرمت غنا به معنای مطلقصدای شادیآفرین هنگامی تمام است که در هنگام صدور آنها، استعمال زیاد غنا در غنای لهوی و فسادانگیز موجب انصراف لفظ «غنا» به غنای لهوی و فسادانگیز نشده باشد؛ اما پیشتر اشاره شد که لفظ غنا در زمان صدور اغلب این احادیث ـ یعنی زمان صادقین(ع) ـ در غنای لهوی و شهوانی دارای حقیقت عرفی بوده است و از این رو استناد به احادیث وارده در این زمان، برای اثبات حرمت مطلق غنا، درست نخواهد بود و بر فرض پذیرش صحت سند، این احادیث از نظر دلالت با موانعی روبهروست."