چکیده:
مولوی و اکهارت هر دو به فراتر رفتن از معنای ظاهری و درک معنای باطنی کتب
دینی خود یعنی قرآن و کتاب مقدس باور دارند. اکهارت گاه از وحدت معنای ظاهری
سخن میگوید اما به کثرت آن معتقد است و مولوی ظاهرا به وحدت معنای ظاهری
اعتقاد دارد. مولوی تفسیر کلام حق از حق را توصیه میکند و از نظر اکهارت معنی و
حقیقت کتاب مقدس را باید با روحی که با آن گفته و نوشته شده جستجو کرد و البته با
سخن مولوی درباره قرآن تفاوت مییابد. البته مولوی بر غالب نبودن هوای نفس بر مفسر
تأکید دارد.
خلاصه ماشینی:
"اکهارت در اینجا به طور ناقص از توماس آکویناس نقل قول میکند، در نظر اکویناس معنای ظاهری باید یکی باشد زیرا کلام قصد بیان یک مطلب را دارد، معانی دیگر معنوی از این امر ناشی میشوند که موارد معنا داده شده توسط کلام میتوانند امور دیگری را در نیت خداوند معنی دهند.
معنی قرآن ز قرآن پرس و بس وز کسی کآتش زده است اندر هوس پیش قرآن گشت قربانی و پست تا که عین روح او قرآن شده ست روغنی کو شد فدای گل به کل خواه روغن بوی کن، خواهی تو گل (همان، 5/3130ـ3133) به نظر اکهارت، برای فهم هر چه بهتر و بیشتر کتاب مقدس باید از هر گونه تمایل فکری خالی بود، و معنی و حقیقت کتاب مقدس را با خود کتاب مقدس، یعنی با روحی که آن با آن گفته و نوشته شد، با روح خدا و روح القدس جستجو کرد و بدون آن دریافت معنی ممکن نیست.
اما از آنجا که اکهارت معتقد است که برای فهم هر چه بهتر کتاب مقدس باید از هر گونه تمایل فکری خالی بود و معنی و حقیقت کتاب مقدس را با خود کتاب مقدس، یعنی با روحی که با آن گفته و نوشته شد، یعنی با روح القدس، جستجو کرد، البته اگر انسانی چنین کند ظاهرا معنی و حقیقتی که او به آن رسیده، باید مورد قبول اکهارت باشد، و در نتیجه از او میتوان معنی و حقیقت کتاب مقدس را سؤال کرد."