خلاصه ماشینی:
"اظهر آنست که(نور)از اسماء صفات و بلکه از اسماء افعال باشد،زیرا (ظاهر ساختن نور چیز دیگری را)در مفهوم آن اخذ شده،پس اگر آن غیر را اسماء و صفات در حضرت الهیه دانستیم،نور از اسماء صفات خواهد بود و اگر آن غیر عبارت باشد از مراتب ظهورات عینیه،در این صورت نور از اسماء افعال خواهد شد چنانچه در آیهء شریفه میفرماید: (الله نور آسمانها و زمین است) و میفرماید: (خدا هرکسی را که بخواهد به نورش هدایت میفرماید) و سید الموحدین أمیر المؤمنین علیه السلام در دعای کمیل میفرماید:(بار الها تو را می خوانم به آن نور وجهت که همهچیز برای او روشن شده است)و در دعای سمات است(بار الها تو را میخوانم به آن نور و جهت که به واسطهء آن به کوه تجلی کرد و کوه را از هم پاشیدی و موسی مدهوش بر زمین افتاد)پس اسم نور در تحت اسم(ظاهر)است و پروردگار شهادت مطلق و یا شهادت مقید است.
حضرت مشیت مطلق از آن نظر که در ذات احدیت فانی و در حضرت الوهیت مندک و در پرتو تابش نور ربوبیت مستهلک است به خودی خوددارای هیچ حکمی نیست بلکه اصلا خودیتی از خود ندارد زیرا او عبارت است از ظهور ذات احدی در هیکل ممکنات به اندازهء استحقاقشان و بروز جمال سرمدی است در آئینهء کاینات به قدر صفای هریک از آنها،و این جمال الهی است که به واسطهء همین آئینهها جامهء امکان در بر نموده و به لباس اکوان درآمده است،پس هم ظهور کرد و هم در پرده نهان شد،هم نمایان است و هم پنهان،هم مجرد است و هم در قالب مثال،هم یکتایی از آن اوست و هم تکثر را دارا است و خدای تعالی به این مطلب اشارهای در کمال لطافت فرموده و رمزی چنانچه شاید آورده آنجا که فرماید: الله نور آسمانها و زمین است."