چکیده:
ژیلبر دیوران، شاگرد گاستون باشلار، برای بنا کردن «نقد اسطوره شناختی»، «نقد تخیل مادی» را که الهام گرفته از باشلار است رها می کند. در واقع، بین افکار گاستون باشلار و ژیلبر دیوران هم تداوم فکری و هم گسستگی فکری وجود دارد. این اختلاف فکری برای بهتر شناختن کار بدیع ژیلبر دیوران دارای اهمیت بسیار است زیرا به لطف تحقیقات و پیشرفت های علمی اواخر قرن گذشته، ژیلبر دیوران توانست انقلاب و تحول باشلاری در نقد ادبی را به انتهای مسیر برساند. یکی از ویژگی های اصلی تفکر دیوران تداوم همیشگی افکارش می باشد. خواننده آثار ژیلبر دیوران، برخلاف گاستون باشلار، از میان نوشته ها با یک «تغییر» مواجه نمی شود. بلکه، می توانیم در کارهای ژیلبر دیوران یک پیوستگی و تداوم همیشگی را در روش های نقد ادبی مشاهده کنیم؛ برای مثال، اسطوره ویژگی مشترک و همیشگی در مطالعات و بررسی های گوناگون او می باشد؛ در واقع، اسطوره موضوع (تم) اصلی در تحقیقات اوست. با این حال، می توان در عمق این پیوستگی و تداوم همیشگی چندین شاخه روشمند را از دل آن بیرون کشید و آن را شاخه شاخه کرد ...
خلاصه ماشینی:
"برای پیاده کردن روش نقد ادبی ژیلبر دیوران،به خواننده پیشنهاد میشود که در هنگام روبرو شدن با یک یا چند تصویر،سریع این دو سؤال را از خود بکند: (1)آیا این تصویر مربوط به«ترس یا اضطراب از زمان»است یا مربوط به«کنترل زمان»؟(2)آیا این تصویر ترسناک است یا غیر ترسناک؟ براساس تقسیم ژیلبر دیوران و تقسیم انجام شده از طرف ما: (الف)اگر تصویری که نویسنده در اثر خود ارائه میدهد ترسناک باشد،به طوری خودکار، متعلق به«رژیم روزانهء تخیلات با ارزشگذاریهای منفی»خواهد بود(در بخشی که در ادامه خواهد آمد در مورد«رژیم روزانهء تخیلات با ارزشگذاریهای منفی و مثبت»توضیح خواهیم داد.
) اگر بخواهیم روانکارانه این قسمت را تفسیر کنیم به این صورت است که تمام تصاویری که متعلق به گروه ب(یعنی تصاویر غیر ترسناک یا خوشایند)میباشند،نشان دهندهء این حقیقت هستند که انسان با تخیل چنین تصاویری بهطور ناخودآگاه سعی کرده است که زمان را کنترل کند؛و تمام تصاویری که متعلق به گروه الف(یعنی تصاویر ترسناک)میباشند مربوط به زمانی است که انسان از لحاض روانی حالت خوبی را نداشته است یا بهتر بگوییم او در این مرحلهء خاص از زندگیش توانسته است بر ترس و اضطراب وجودیاش غلبه کند.
در واقع،نمادها در«رژیم روزانه با ارزشگداریهای مثبت»مانند بخش به سه گروه تقسیم میشوند: 1-نمادهای عروج (Les symboles ascensionnels) 2-نمادهای تماشایی Les symboles spectaculaires 3-نمادهای جداکننده (Les symboles DiAaI?retiques) فراموش نکنیم که نه فقط خود«رژیم روزانه با ارزشگداریهای منفی(صورتهای زمانی)»با«رژیم روزانه با ارزشگذاریهای مثبت»قرینه میشود،بلکه ترتیب قرار گرفتن نمادها در هر دو قطب به صورتی است که یکبهیک با یکدیگر بصورت قرینه قرار میگیرند: تصاویر زمانی رژیم روزانه با ارزشگدار مثبت نمادهای ریخت سقوطی نمادهای عروج نمادهای ریخت تاریکی نمادهای تماشایی نمادهای ریخت حیوانی نمادهای جداکننده این حالت دیالکتیکی و قرینهای که دیده میشود نشان دهندهء این حقیقت است که،برای مثال،«محرکه»و«کهن الگوی عروج»یک روند دیالتیکی را الزام میکنند."