چکیده:
یکی از رایج ترین اصطلاحاتی که امروزه در بحث های مربوط به جامعه شناسی به کار برده می شود «از خود بیگانگی» است. صاحب نظران جامعه شناسی برای نخستین بار از خود بیگانگی را حالتی تعریف کردند که در آن آدمی در زندگی روزمره بخشی از وجود خود را فراموش می کند تا بتواند به وظیفه شغلی – سازمانی خود بپردازد و یا در واقع نقش بازی کند. ولی در این نقش بازی کردن از آن نوع زندگی که برای آن توانایی دارد، جدا مانده یا دور می افتد، و یا بیگانه می شود.
جامعه شناسان کلاسیک ادعا می کردند که کارگر قرن نوزدهم میلادی در میان چرخ دنده های زنجیره تولید، به دلیل نقش هایی که به ایفای آنها ناگزیر بود به از خود بیگانگی دچار شده بود. این از خود بیگانگی در چند سطح روی می دهد. اولا کارگر از فرآورده کار خود و ثانیا از نظام سازمانی (یا وسیله تولید) که این فرآورده را تولید می کند بیگانه می شود. بنابر نظر اینان، دلیل این بیگانگی این است که کارگر اختیار، آزادی و تسلط بر سرنوشت خود و آرزو برای اظهار وجود را در ازای دریافت یک دستمزد ناچیز از دست می دهد. این از دست دادن مفهوم خود، در نتیجه پیوستن به نظام کارخانه و یا سازمان تولید وی را بر آن می دارد تا از فرآورده های آن نظام بیزار و یا بیگانه شود. ثانیا آن جا که فرد به ناچار باید آرزوهای خود را برای اظهار وجود و تسلط بر سرنوشت خود رها سازد تا بتواند در نظام کارخانه یا سازمان باقی بماند، از آن جنبه های خویش که خواهان تسلط بر خود و تجربه با معنا هستند نیز بیگانه می شود و دور می افتد. در واقع وی از آن جنبه های منش یا روان خویش که قادر به ابزار آنها در زندگی روزمره نیست بیگانه می شود ...
خلاصه ماشینی:
"بدینترتیب گفته میشود که در حال حاضر نظام اداری در ایران دچار کاستیهای فراوانی است که این کاستیها باعث گردیده که این نظام اداری نتواند به کارکردها و وظایف خود بپردازد و از یک حالت غیر فعال،نابهنجار و نامطلوب برخوردار باشد و در بیشتر موارد با اجزای دیگر نظام اجتماعی نه فقط همخوانی و همنوایی ندارد،بلکه در بیشتر موارد به صورت مانعی در جهت اصلاح ساختارهای دیگر نظام اجتماعی خودنمایی میکند و اگر بپذیریم که در جوامع امروز نظام اداری هر کشور وسیله مهمی برای استمرار و تداوم نظام حکومتی، تحقق اهداف حکومت و فراهم آوردن زمینههای آمادهسازی جامعه جهت پذیرش تغییرات، دگرگونیها و تحولات ناشی از توسعه اقتصادی-اجتماعی است،در این صورت نقش نظام اداری ایران در روند نوسازی جامعه از اهمیت و جایگاه بسیار مهمی برخوردار خواهد بود و هر نوع کاستی در آن باعث کندشدن جریان توسعه اقتصادی-اجتماعی و نوسازی جامعه خواهد گردید.
بدینترتیب گفته میشود از نظر صاحبنظران،در نظام اداری ایران افراد به خاطر بافت سازمان غیر خلاق پرورش مییابند و احساس مسؤولیت بسیار کمی در قبال سازمان خود دارند،کارکنان وظایف مشخص ندارند و نسبت به سازمان احساس بیگانگی نسبتا شدیدی دارند و حتی دارای انگیزهای نیز برای بهتر شدن نیستند.
در غیر این صورت با توجه به شرایط حاکم بر نظاماداری ایران پیشبینی میشود که اگر وضعیت به این نحو ادامه پیدا کند در آینده شاهد افزایش میزان بیگانگی از کار و افزایش نارضایتی شغلی و عدم احساس مسئولیت و بیتفاوتی در قبال سازمان از طرف پرسنل اداری خواهیم بود که این امر باعث از هم پاشیدگی نظام اداری ایران و باعث شکلگیری سوء کارکردهای متفاوت از طرف نظام اداری در قبال توسعه اقتصادی-اجتماعی جامعه خواهد شد."