چکیده:
همانگونه که،روش معرفتی هوسرل،دیدگاه تفهمی دیلتای،نگرش پوزیتویستی به علم،دیالکتیک مارکس و هگل،فلسفهء پراگماتیستی ویلیام جمیز،منطق اکتشاف علمی پوپر،روش انتقادی بسکار؛هر یک،روششناسی خاص خود را در عرصهء علوم اجتماعی به دنبال میآورند،رئالیسم فلسفی دنیای اسلام با مرجعیت و اعتباری که برای سه منبع معرفتی،حس،عقل و وحی،قائل است،بدون شک،روششناسی متناسب با خود را در عرصهء علوم اجتماعی در پی خواهد داشت.و این روششناسی،دانش متناسب با خود را تولید میکند.آنچه به اجمال،دربارهء خصوصیات این دانش میتوان گفت این است که اولا:ضمن پذیرفتن و قبول ابعاد تجربی دانش اجتماعی،آن را به معانی و گزارههای آزمونپذیر،محدود نمیگرداند و ثانیا:با حفظ هویت جهان شناختی دانش اجتماعی، رویکرد انتقادی آن را نه با استناد به فهم عرفی-که هویتی تاریخی و صرفا فرهنگی دارد -بلکه با استفاده از دو منبع،یعنی عقل عملی و وحی،حفظ مینماید. خصوصیات مزبور از جمله تعینات نوعی دانش اجتماعی هستند که به دلیل بهرهمندی از وحی اسلامی و روششناسی مناسب با آن،میتوان آن را دانش اجتماعی اسلامی نامید.
خلاصه ماشینی:
"اصول رئالیسم رئالیسم انتقادی برای رسیدن به اهداف فوق با استفاده از مبانی و زمینههای یاد شده، اصول زیر را که برخی هستیشناختی و بعضی معرفتشناختی و بعضی دیگر روششناختی هستند،پی مینهد: 1-استقلال جهان مستقل از معرفت؛ 2-تئوریک بودن معرفت انسان از جهان؛ 3-نفی صدق و کذب از معرفت علمی؛ 4-کارآمد بودن وارسی تجربی در آگاهی بخشی؛ 5-تصادفی نبودن تبیین موفقیتآمیز عمل؛ 6-تحقق ضرورتهای طبیعی و اجتماعی؛ 7-حضور نیروهای علمی و شیوههای عملی در موضوعات طبیعی و اجتماعی؛ 8-وجود حوادث و ساختارها در جهان تمایز یافته؛ 9-مفهوم محور بودن پدیدههای اجتماعی؛ 01-تفسیر پدیدههای اجتماعی از چهارچوب معنایی محقق؛ 11-تولید علم به عنوان یک عمل اجتماعی؛ 21-تأثیر شرایط و روابط اجتماعی در محتوای علم؛ 31-تأثیر زیاد و هرچند غیر منحصر زبان و شیوههای برقراری ارتباط در معرفت؛ 41-ضرورت ارزیابی انتقادی موضوعات اجتماعی،جهت تبیین و فهم آنها؛ 51-نفی فرایند انباشت معرفت،ضمن حفظ ارتباط از طریق تحولات عام؛8 12.
تقلیل محتوای درونی معرفت به ابعاد اجتماعی زیست،گرچه ارتباط معرفت را با ابعاد عاطفی و گرایشهای اجتماعی انسان،تثبیت میگرداند و در نتیجه،هستهء معرفتی علمی را از انزوایی که در نگرش پوزیتویستی به آن گرفتار آمده است،رهایی میبخشد و حتی ظرفیت ارزیابی انتقادی را نیز برای علم ایجاد میکند ولکن این امر به قیمت از دست دادن اعتبار همهء اصول یاد شده و از جمله،اصل نخستین است که رئالیسم انتقادی هویت خود را وابسته به آن میداند."