چکیده:
طلاق از جمله مسائل حقوقی بغرنج در جامعه است که متأسفانه در حال حاضر بخش قابل توجهی از دعاوی مطروحه در محاکم خانواده را تشکیل میدهد. وقوع این پدیده نامیمون دارای علل مختلفی است؛از جمله از دیدگاه جامعهشناسی، معلول مشکلات اقتصادی مانند فقر،بیکاری و مآلا فروپاشی نظام اقتصادی خانواده و یا از بعد فرهنگی،ریشه در تزلزل مبانی اخلاقی و یا عدم تجانس روحی و فکری زوجین دارد.ولی از دیدگاه حقوقی نیز از موضوعات قابل تعمق میباشد. در دو دهه اخیر طلاق به دلیل"عسر و حرج"موضوع مصوبات متعدد مجلس شورای اسلامی و مجمع تشخیص مصلحت نظام و آرای محاکم بدوی،تجدید نظر و شعب دیوان عالی کشور بوده که این نیز خود موجب تحولی در حقوق خانواده شده است. در این مقاله ضمن بررسی"مبانی عسر و حرج زوجه"از دیدگاه قانون مدنی و فقه اسلام،به تحلیل مفاد ماده 1130 قانون مدنی ایران،پرداخته میشود.
خلاصه ماشینی:
"بر طبق این تبصره:"عسر و حرج این ماده عبارت است از به وجود آمدن وضعیتی که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد و موارد ذیل در صورت احراز توسط دادگاه صالح عسر و حرج محسوب میگردد: 1-ترک عمدی همسر توسط زوج حداقل به مدت 6 ماه بدون عذر موجه.
بنابراین بعد از تصویب این تبصره توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام،در حال حاضر در موضوع طلاق به دلیل"عسر و حرج"با دو متن قانونی و یک متن قراردادی مواجه هستیم: برابر بندهای چهاردهگانه ماده 8 قانون حمایت مصوب 3531/11/51 و همچنین ماده 0311 قانون مدنی و مصوبه مار الذکر مجمع تشخیص مصلحت نظام،زوجه میتواند با مراجعه به دادگاه به مراجعه بدلیل عسر و حرج و مستندا به یک یا چند بند از موارد پیشبینیشده در قانون فوق الذکر تقاضای طلاق نماید.
اگر زن از این جهت که خواستههای منطقیاش برآورده نشود و پرهیز از اینکه به معصیت بیافتد در عسر و حرج باشد و یا اینکه از نظر عاطفی و روحی نیاز به ازدواج دارد میتواند درخواست انحلال نکاح نماید حتی چنین نظریهای را به مفقودی که علم به حیاتش نیز میباشد و همچنین مردی که به حبس ابد محکوم شده و آزادیش نیز ممکن نباشد سرایت داده و در چنین صورتی نیز اگر زن نتواند صبر کند و خوف به معصیت افتادن او باشد،قائل به حق طلاق برای وی شدهاند"."