خلاصه ماشینی:
"ایشان پس از رد روایات متعارض مینویسد: «آیهء شریفه به قرینه صدر و ذیل و آیات پسین،در مقام بیان انقسام قرآن به محکم و متشابه و دو دستگی مردم در برخورد با آن میباشد که بعضی به خاطر میل به کژی در باطن خویش از متشابه پیروی میکنند و دسته دیگر به خاطر رسوخ در علم از محکم تبعیت کرده و به متشابه ایمان میآورند،اما بیشتر از این مقدار،خارج از مقصود اولی آیه است و دلیلی که اثبات کند راسخان در علم از تأویل متشابه آگاهاند ناتمام است.
بنا به تفسیر دوم-که بر مناسبت حکم و موضوع تکیه دارد-نیز با هردو دیدگاه سازگار است، زیرا همانگونه که ثبات در علم و دانش با علم و آگاهی مناسب دارد،با ناآگاهی نیز همگام میباشد؛چه،همانگونه که حضرت امیر علیه السلام در خطبهء اشباح فرمودند،اینان با آنکه از تأویل متشابهات ناآگاه هستند به سبب ثبات قدم خود،مورد تمجید الهی واقع شدهاند،این درحالی است که نیک میدانیم طبیعت جهل و ناآگاهی،نداشتن ثبات قدم است،06و راسخان در علم با آنکه به جهل خود نسبت به دانستن کنه ذات و صفات الهی اعتراف میکنند،هرگز در ایمان خود دچار تزلزل نمیشوند.
راسخان در علم چه کسانی هستند؟ حال که آشکار شد راسخان در علم از تأویل متشابه آگاهاند،اینک به پاسخ این سؤال میرسیم که مقصود از راسخان در علم چه کسانی میباشند؟آیا چنانکه از ظاهر کلام اخباریها مستفاد است،مقصود خصوص پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم و ائمهء اطهار علیهم السلام هستند،یا سایر اندیشهوران ثابت قدم اسلامی را نیز در برمیگیرد؟ در پاسخ باید بگوییم: از جمعبندی قراین به دست میآید که تشابه از امور دارای شدت و ضعف است."