چکیده:
تعلیق در اجرای مجازات بیانگر نوعی نرمش در سیاست جزایی دولتها و ارفاق و شفقت در قبال بعضی مجرمان به شمار میرود و از گذشتهای نه چندان دور فکر و اشتغال خاطر نظریهپردازان اخلاق،حقوقدانان و دستاندرکاران مسائل جزایی را به خود گرایانده است.نسبت به مجرمان چه سیاستی میتوان در پیش گرفت؟سیاست«ساقههای عطوفت»یا سیاست«خوشههای خشم»؟پاسخ به این پرسشها مستلزم شناخت شخصیت مجرم است تا بتوان برخوردی مناسب با او به عمل آورد.به علاوه،بررسی وضع اجتماعی و مسائل دیگر مورد بررسی قرار گرفتهاند.
از این نهاد انتظار میرود که در دل حقوق جزایی که طبق سنتی دیرپا همچنان سرکوبگر عمل میکرده است،حقوق جزایی تعدیل یافتهتر حتی انسانیتر قانونگذاری کند.
با این که بازگشت به جامعه نفعی است که بنیاد و انگیزه واقعی چنین تعلیقی به شمار میرود،منافع تعلیق در اجرای مجازات نسبت به جامعه و نیز پیشگیری از تکرار جرم مباحثی هستند که نباید از نظر دور داشت.
خلاصه ماشینی:
"اما فراتر از این دیدگاهها که بیشتر به بحث درمان مجرمین حین اجرای مجازات میپردازند،توجه به تعلیق اجرای مجازات اهمیت بیشتری دارد زیرا در شکل اول اصولا اجرای کیفر مطمح نظر است ولی باید حین اجرا درمانی مناسب منطبق با شخصیت مجرمین تعیین کرد درحالیکه در شکل دوم اصولا بحث از عدم مجازات ابتدا به شکل موقت و آنگاه به شکل دایمی است،بحثی که دیدگاه سرکوبگر حقوق جزا چندان با آن الفتی (2).
دلیل اول آن که،اصولا دادگاههای ما(البته نه همه)در اعطای تعلیق بسیار ما امساک عمل میکنند،حتی در مواردی که امکان تعلیق اجرای مجازات با توجه به جرم ارتکابی و خطر محدود آن و به خصوص شخصیت مجرم و موقعیت شخصی و اجتماعی وی وجود دارد به صدور حکم تعلیق اجرای مجازات مبادرت نمیکنند!!این بیتوجهی دقیقا به جهت بار دیدگاه سرکوبگر حقوق جزاست که بر برخی از دادگاههای ما سنگینی میکند و شاید عدم باور به اصلاح مجرمین در چنین مواردی موجب این بیمهری با نبیاد تعلیق شده است.
دلیل دوم آن که متأسفانه در حدودی نیز که دادگاهها از بنیاد تعلیق اجرای مجازات استفاده میکنند اثرات این بنیاد درمانی را نمیتوان سنجید و مورد ارزیابی قرار داد زیرا که هیچ گونه آمار دقیقی که حکایت از آن کند که محکومینی که از این بنیاد استفاده کردهاند تا چه حد باز اجتماعی شدهاند و چند درصد آنها به تکرار جرم روی آوردهاند وجود ندارد و امکان یک مطالعه مقایسهای و یا انتخاب گروههای شاهد که بتواند مؤید اثرات مفید تعلیق باشد نیز به وجود نیامده است."