چکیده:
انرژی هستهای اگرچه در جنگ دوم جهانی به گونه نمادی از ویرانگری و کشتار دسته جمعی مردم ژاپن خودنمایی کرد ولی این انرژی پاک و ارزان،منبع پایان ناپذیری را در اختیار جامعههای بشری قرار داده که آینده کشورها به دسترسی به آن وابسته گردیده است.این واقعیت سبب شده است فرایند تولید و بهره برداری از انرژی هستهای مسالمت آمیز قانونمند گردد و در همین حال از هر گونه انحراف این تکنولوژی به سوی سلاحهای هستهای جلوگیری شود.اسناد گوناگونی به صورت عهد نامه های بینالمللی به تصویب رسیدهاند تا با ایجاد تعهداتی برای دولتهای عضو و برقراری چارچوبی برای نظارت بینالمللی،به کشورهایی که این تعهدات را می پذیرند حق برخورداری از انرژی هستهای مسالمت آمیز داده شود.دولت ایران با پذیرفتن این اسناد جهانی،فعالیتهای هستهای خود را در چارچوب این عهدنامهها سازماندهی کرده است.با این حال،با چالش هایی از سوی (1).قطعنامه 4 فوریه 2006 شورای حکام برابر با 15 بهمن 1384،در 27 فوریه 2006 برابر با 8 اسفند 1384 به شورای امنیت گزارش شد.بیانیه شورای امنیت نیز در 29 مارس 2006 برابر با 9 فروردین 1385 صادر گردید. پارهای از دولتهای غربی روبرو شده که دارای جنبه سیاسی است و نه حقوقی.این موضوع سالهای طولانی است که روابط ایران با این کشورها و ذهن و احساسات مردم ایران را تحت تأثیر قرار داده است.
هدف از نگارش این مقاله بررسی خواستههای فرا عهدنامهای کشورهای اروپایی و ایالات متحده امریکاست که در قطعنامه 4 فوریه 2006 آژانس جهانی انرژی هستهای و بیانیه 29 مارس 2006 شورای امنیت تجلی یافته است.همچنین تأکید بر این واقعیت است که برخوردهای سیاسی دولت ایران با اینگونه قطعنامهها به تنهایی نمی توانند راه گشای برون رفت از بحران در اینگونه فشارهای بینالمللی باشند و ناگزیر باید با بهره گرفتن از اصول به رسمیت شناخته شده حقوقی در تفسیر اسناد و عهدنامههای بین- المللی به تقویت موضع سیاسی کشور پرداخت.در این راستا قطعنامه آژانس و بیانیه شورای امنیت سازمان ملل متحد از دیدگاه حقوقی در این مقاله مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند.
خلاصه ماشینی:
"9-شورای حکام در همین بند از قطعنامه مزبور همچنین از ایرانخواسته است برای حل و فصل موضوعات باقی مانده و ایجاد اعتمادبر اینکه برنامه هستهای ایران تنها برای هدفهای مسالمت آمیز استاقدامات اعتماد برانگیزی را که شورای حکام از ایران درخواست کردهاست به مورد اجرا گذارد و در این راستا لازم دانسته است تعلیق کامل وپایدار همه فعالیتهای غنی سازی مربوط و باز فرآوری از جمله در زمینهپژوهشها و توسعه را به گونهای که بتواند از سوی آژانس مورد تأیید قرارگیرد دوباره برقرار کند.
از سوی دیگر ایران نیز میتواند در زمینه اعتراض هایی که بهقطعنامه 4 فوریه 2006 آژانس دارد از روش حل و فصل اختلافاتمذکور در این موافقتنامه بهره گیرد و ابطال تصمیم گیریهای شورایحکام را از جمله در موارد زیر از دیوان داوری درخواست کند:1-در حالی که آژانس نتوانسته ایت بر یافتهای در زمینه انحرافمواد و فعالیتهای هستهای ایران به سوی مقاصد نظامی تأکید کند،بنابراینتنظیم گزارش مذکور در بند(ج) ماده 12 اساسنامه آژانس و گزارش پرونده هستهای ایران به شواری امنیت بر خلاف نص روشن ماده 19موافقتنامه حفاظتی است و همین امر ادعای معتبر و پابرجایی برای ایراناست که دولت ایران میتواند در مورد آن مکانیزم حقوقی مذکور در مواد20 تا 22 موافقتنامه حفاظتی و در نهایت ارجاع اختلاف خود با آژانس رابه دیوان داوری به جریان اندازد و به عدم اجرای درست مندرجات اینموافقتنامه از سوی آژانس اعتراض و ابطال تصمیم گیریهای نادرستشورای حکام را بخواهد."