چکیده:
میراث حدیثی شیعه مشتمل بر یک سلسله اخباری است که به ظاهر، تفاوت و دوگانگی
آدمیان در آفرینش را تداعی میکند و از پیوند ایمان و کفر، باطینت و ساختار تکوینی
آدمیان، سخن میگوید.
از دیرباز محدثان و محققان این گونه روایات را از جنبه های سندی یا متنی نقد
کرده اند. برخی در صدور این اخبار خدشه وارد آورده گروهی مفاد آن ها را بر تقیه
حمل کرده و شماری هم مفاد آنها را با متون قرآنی و حدیثی سازگار دیده و درصدد ارائه
شرح و تفسیری معقول از آن ها، برآمده اند.
مولی صالح مازندرانی، فیض کاشانی،آقاجمال خوانساری، سیدعبدالله شبر و علامه
طباطبایی(رحمة الله علیهم) از طیف سوم به حساب میآیند.
نویسنده کوشیده است با نگرشی جامع گرایانه دیدگاه ها را نه به تفصیل، بلکه فقط به
اشاره مورد بررسی و احیانا نقد قرار دهد تا مشخص شود احادیث طینت از معنایی سازگار
با قرآن و با سایر روایات برخوردار است. اگر چه مقاله هنوز با حل همه چالش های
محتوایی، فاصله زیادی دارد، اما به تصور نویسنده این موضوع سامانه ای جدیدتر یافته
است تا ذهن مخاطبان را به تأمل بیشتر و کاوش عمیقتر، وا دارد.
خلاصه ماشینی:
"البته، آیات و روایات فطرت، اخبار باب سعادت و شقاوت، باب جبر و تفویض، قضا و قدر و باب عدل و توحید هم باید مطمح نظر باشند و با اخبار طینت سنجیده شوند: اول- روایات فطرت این روایات غالبا در مقام تفسیر آیات وارد شده اند تا آن جا که از پنج روایت اصول کافی روایت های اول تا سوم و روایت پنجم به تفسیر آیه « فطرة الله التی فطر الناس علیها »(روم/30) مربوطند و روایت چهارم به تفسیر آیه « حنفاء لله»(حج/31) و نیز آیه میثاق(اعراف/172) تعلق دارد.
این روایات می توانند وجوه مشترکی را میان آدمیان اثبات کنند، اعم از این که مقصود از فطرت، همان ساختار مشترک انسان ها و عبارت از رویکرد به دین باشد، یا آن که از خود دین به دلیل تناسب آن با ساختار آدمیان به فطرت تعبیر شده باشد و یا بر اساس آیه « وما خلقت الجن والإنس إلا لیعبدون » (ذاریات/56) کلمه فطرت به غرض و هدف آفرینش تفسیر گردد، چنان که از آیه میثاق نیز، البته به مدد روایات اهل بیت(ع) به طور عمده چنین بر میآید که همه مردمان رسم عبودیت خداوند را پذیرفته اند(ر.
اما با این وجود چگونه متصور است که امام معنایی را به شیعیان بیاموزد و از آنان بخواهد که آن معنا را چونان رازی در صندوقچه سینه خود پنهان دارند و نزد نامحرمان افشا نکنند و باز همان معنا را از روی تقیه بیان فرموده باشد؟ دیدگاه سوم این دیدگاه بر پذیرش روایات طینت متکی بوده و با رویکردی عرفانی یا فلسفی یا حدیثی به تبیین یافته های خود پرداخته و آراء و نظریاتی را در مقام شرح و تفسیر اخبار مورد نظر عرضه داشته است."