چکیده:
استحکام سیاسی وثبات اجتماعی دراسپانیای اسلامی، که از گروه های دینی، فرهنگی وقومی
مختلفی تشکیل می شد،مستلزم آن بودکه دولتمردان باسه گروه بزرگ مسلمان آن جا یعنی
اعراب،بربرها ومولدان،حسن تعامل داشته باشند. اما ازآن جاکه حاکمان اندلس غالبا
ازسیاست جناحی پیروی می کردند، این جامعه همواره باتنش های سیاسی وناسازگاری های
اجتماعی مواجه بود.
درمقاله حاضرکه به مولدان پرداخته شده، نقش آنان دراین ناآرامی ها بررسی گردیده و
بیان شده که این گروه درجهت مقابله باسیاست های تبعیض آمیزاعراب حاکم
براندلس،دوگونه واکنش نشان دادند:نخست به اقدامات سیاسی-نظامی روی آوردندوازاین
رهگذرجایگاه خویش رادرجامعه ارتقا بخشیدند و در مرحله بعد ازفعالیت های فکری
وتبلیغی سودجستند.
خلاصه ماشینی:
"برای نمونه کاگیگاس دراثرخویش باعنوان اقلیت های دینی،نژادی دراسپانیای سده های میانه،اطلاعات نارسایی راجع به این گروه عرضه نموده واوهم بیشتر بحث خودرا به مستعربان اختصاص داده است(Monroe, Islam and the Arab in …,1970,p236) با این وصف، نگارنده دراین مقاله سعی کرده تا گوشه هایی ازحیات مولدان راروشن سازد و تاحدودی جایگاه آنان را درجامعه اندلس شناسایی کند.
هر چند مولدان در عصرخلافت امویان اندلس در تشکیلات اداری دارای نفوذ قابل ملاحظه ای بودند و تا حدودی ستون فقرات نیروی کارجامعه را نیز تشکیل می دادند، ولی باز هم احساس می کردند که در نردبان اجتماعی نسبت به اعراب ازجایگاه پایین تری برخوردارند تاجایی که برخی از آنان درصدد برآمدند تا برای خویش نسب نامه شرقی جعل کنند و بدین وسیله موقعیت خودرادرجامعه ارتقا بخشند.
براساس تحقیقی، عبدالسلام هارون نشان داده که رساله ابن غرسیه بین سال های 406 تا 436هجری نوشته شده و در همان زمان انعکاس وسیعی یافته است(همان،1/258)؛ زیرا برخی ازنویسندگان نسبت به آن واکنش نشان دادند و ردیه هایی برآن نوشتند و درآن ها ضمن برشمردن امتیازهای اعراب مولدان را نکوهش کردند.
نتیجه گیری فرمانروایان اموی اندلس از همان آغازحکومت همانند اسلاف خویش درشرق اسلامی، سیاستی مبنی بر تفوق نژادی اعراب در جامعه اسپانیا اعمال کردند وبا بی توجهی به خواسته ها وحقوق اجتماعی مسلمانان غیرعرب که بخش اعظم آنان را مولدان تشکیل می دادند به صورت بارزی ازمقتضای عدالت وآنچه که مساوات اسلامی خوانده می شد منحرف شدند."