چکیده:
یکی از مشکلات فهم و تفسیر «مابعدالطبیعه» ارسطو، فهم ساختار مباحث این کتاب است. در حالیکه مفسران قدیم مابعدالطبیعه این مجموعه را واحد و دارای ساختاری منسجم می دانستند، بسیاری از مفسران جدید ارسطو بر آنند که این مجموعه دارای وحدت نیست، و مباحث موجود در آن، خصوصا بحث «وجودشناسی» در کتاب های میانی و بحث «الهیات» در کتاب های پایانی، با یکدیگر انسجام فلسفی ندارند. در مقاله حاضر سعی شده است بر اساس «دشواری ها» کتاب بتا ـ که می توان آن را فهرست موضوعی این کتاب تلقی کرد ـ نظری در باب ساختار «مابعدالطبیعه» ارسطو طرح شود و نظریات متفاوت در این باب مورد نقد قرار گیرند
خلاصه ماشینی:
"ارسطو و بخصوص نظم و ساختار کتاب ما بعد الطبیعه است.
کتابهای مجموعه ما بعد الطبیعه،یعنی کتاب بتا که در ان ارسطو مسائل عمده مورد
البته این کتاب قطعا ارسطوئی است و ارتباط کاملی هم با مجموعهء ما بعد الطبیعه دارد
در ما بعد الطبیعه به این دلیل به جواهر محسوس پرداخته میشود که مزابق با گفتهء خود ارسطو ما باید از آنچه در شناخت مقدم است آغاز کنیم و به آن چیزی برسیم که در
کتاب بتا نشان میدهد که عموما در آنها،یک طرف دشواری اقوال اندیشمندان پیش سقراطی است،و طرف دیگر ناظر به آرای افلاطون و افلاطونیان است،و ارسطو
کتاب بتا از ما بعد الطبیعه،به یک مجموعه تعلق دارند،و اگر به این نتیجه دست یابیم که
ارسطو در این کتاب عمدهء دشواریهای علم مورد جستجوی خود را
یعنی به نوعی تمام دشواریهای کتاب بتا در مجموعهء ما بعد الطبیعه مورد بحث قرار
نباید فراموش کرد که معمار دشواریهای کتاب بتا استاد فن دیالتیک در آکادمی افلاطون بوده است و دشواریها چیزی جز صورت پیشرفتهای از فن دیالکتیک نیستند که نه تنها
اگر از مدخل دشواریهای کتاب بتا به این بحث وارد شویم،میبینیم که ارسطو کاملا
برون شد ارسطو برای این دشواریها قول به نوعی دیگر از جواهر نامحسوس است که
ارسطو خود به صراحت این مطلب را در ما بعد الطبیعه بازگو کرده است:
همهء تلاش ارسطو در دشواریهای کتاب بتا ناظر بر این است که از طرفی نشان
(3)-گزارش ما در این باب مبتنی است بر کتاب مهم ائنز با عنوان«آموزهء وجود در ما بعد الطبیعهء"