چکیده:
نجم الدین کبری(د 618 ق)،یکی از شخصیتهای اثر گذار و نو اندیش در حوزهء عرفان نظری است که تأملات او در حوزههای انسان شناسی،فلسفه ذهن و به خصوص معرفت،در تاریخ تصوف و تاریخ معرفت شناسی اسلامی حائز اهمیت است.او در بحث پیرامون"خواطر"،گونههای مختلف خواطر نورانی و ظلمانی را مورد بحث قرار داده و به آنها به گونهای برتر از خواطر،یعنی الهام الهی پرداخته و تصویری کامل از نظریهء یادآوری را ارائه داده است.نزد او،انسان برای زندگی خاکی خود به حواس و عقل نیازمند است،اما برای دست یافتن به معرفتی در بارهء حقایق جهان،در حالت کوری است،مگر آنکه با مجاهده پرده از پیش او بر افتد نجم الدین،عقل را به عنوان نعمتی الهی برای دستیابی به معرفت مورد ستایش قرار داده،اما از فریفته شدن آن به ادراکات حسی و داناییهای دنیوی نگران بوده است.او به حقیقتی عظیم در عالم نورانی به عنوان"عقل کبیر"باور دارد که تنها ابزار دریافتن آن،همان عقل فردی متعلق به انسان،یا"عقل صغیر"است.به باور او هیچ گوهری جز جنس خود را نتواند دید.در راستای برون آمدن از کوری،نجمالدین مبحث"غیبت"را گشوده است، حالتی برخاسته از تصفیهء وجود که سالک را قادر میسازد تا برخی از حقایق پنهان عالم را مشاهده کند.او به سه مرتبه از غیبت اشاره کرده است که مرتبهء نازل آن که برای عموم مردم دست یافتنی است و والاترین مرتبهاش،شهادت حقیقی است که برای برترین انسانهاست.
نجم الدین با سخن از"ذوق"،به مثابه گونهای از حس غریبی که قدرت تمیز حقایق را به انسان میدهد،ذوق را در تقابل با مشاهده قرار داده و مباحثه معرفتی خود را بسط داده است؛وی در این تقابل بر آن است تا در برابر وضوح حاصل از مشاهده،معرفت حاصل از ذوق را معرفتی حقیقی و شایستهء اعتبار،اما با گونهای از ابهام و عدم وضوح بر شمارد.نزد او سبب مشاهده گشوده شدن بصیرت به کنار رفتن پوششها از پیش روی،و سبب ذوق تبدیل وجود و"ارواح"است.
خلاصه ماشینی:
"نجم الدین کبری میان معرفت و عبادت نیز رابطهای برقرار کرده و بدین ترتیب،پیجویی
این پیکر خاکی که وجود انسان را در بر گرفته،مانع از آن است که آن معرفت پیشین به
فرا میخواند؛البته تکان دهنده با تفسیری که نجم الدین از نتیجه این آزمایش داشته است.
نجم الدین بر این باور است که اگر انسان در پی دست یافتن به معرفت حقایق باشد و بر
نجم الدین کبری در رباعیات خود نیز گشودن این بصیرت و رؤیت حقایق جهان را در
نزد نجم الدین عقل موهبتی است که خداوند به تساوی در اختیار تمامی بندگان خود
از کلام خود نجم الدین بر میآید،حالتی است برای انسان که در آن از"وجود"خود غایب
در رده بندی گونههای شهادت و دانایی نسبت به حقایق است که نجم الدین کبری به سه
انسان اهل سیر یا به تعبیر دیگر اهل مجاهدت برای گشودن بصیرت که نجم الدین کبری
حرکت و پویایی،معنای دیگر نیز در اصطلاح نجم الدین کبری نهفته است که سیر و سیار
صریح از نجم الدین کبری نهفته است که در آن،تعبیر"غافل"را به عنوان متضاد"سیار"به
اما نجم الدین کبری ذوق را در اصطلاحی دیگر مورد توجه قرار
فرای این اصطلاح،ذوق در زبان عارفانه نجم الدین کبری کاربردی دیگر نیز یافته که از
عامه مردم را با تعلیماتی عارفی چون نجم الدین کبری کاری نیست و آن کس که در معرفت به مراتب کمال دست یافته نیز از سرچشمه معرفت بهرهمند
نجم الدین این مراتب را در موضعی دیگر چنین تبیین کرده است که سیار جز"