خلاصه ماشینی:
"قرآن،نقطۀ اوج و آخرین میراثوحی،حقائق بلند ماورایی را بامثلهایی برای ذهن بشر خاکی نازل وتقریب میکند «همانا ما آن را قرانی عربیگردانیدیم باشد که تعقل کنید ولی درمرتبۀ اصلی خویش(ام الکتاب)پیش مابسی بلند و استوار است»3 این کتاب آسمانی،از یک سو روشنیو وضوح داشته،مبین و بیان و تبیاننام نهاده شده است و از سوی دیگر،رموز و اسراری دارد.
قاضی بیضاوی در انوار،این قول را چنین توجیه کرده که بعد ازحروف مقطعه از کتاب آسمانی و قرآنسخن گفته شده است(و لذلک اخبر عنهابالکتاب و القرآن)سیوطی هم این را یکیاز اقوال برشمرده است.
در این زمینه روایاتی نیز نقل شده کهدر کهنترین تفاسیر مثل تفسیر طبریآمده است.
در تفسیر ماتریدی نیز این نظر نقلشده که ممکن است حروف مقطعه رمزیاز اجلها و سایر خبرها و امور غیبیباشد.
تحدی به بلاغت شیخ طوسی،از ابو مسلم و قطربنقل کرده معنی حروف مقطعه آن استکه این قرانی که شما از معارضه با آندرمیمانید و نمیتوانید نظیری برایشبیاورید از جنس همین حروفی است کهدر سخن خویش به کار میبرید.
بدین ترتیب،درحالیکه بعضیاصرار داشتهاند این حروف اسرارمخصوص الهی هستند و دیگران نبایدنزدیک شوند،از یکسو در عمل هموارهتأویل و تعبیرهایی از این حروفصورت پذیرفته و در کتب تفسیر و غیرآن ذکر شده است و از سوی دیگر،در قرنشش و هفت و پس از یک فترت در قرنحاضر،آن هم بهطور مشخص در جهانتسنن،کارهایی تازهتر انجام یافته استو در جهان تشیع نیز،اخیرا،علامهطباطبایی سکوت درازی را شکستهاند و ضمن براشتن گامهایی نو،اظهارامیدواری کردهاند:که با تدبر بیشتر دراین حروف و رابطۀ آنها با مضامینسور و سیاق آیات،حقائق بیشتری نصیبما شود."