خلاصه ماشینی:
"کودک سه یاله اض ، خوثحال و صوار بر صه جرخه دور حوضر بازق می کرد .
وقی که ارفی ماس را باک کرد ، صلاقه صوزناک کودک را از رور شید .
هراصان ماهی را کف زمین انداخت و بلد شد .
دستهاق نهی نی اش بوی نند ماهی کبرفنه بود .
زفی+ ماحبضات !ش نفت را بر داضت و راس داشت و ضروع کرفی* بابئ جملأفی .
یا!امماو!یس که لل قل می کرد کذاضت ، لظ ب ماهر کل یکانی ، دانه هاقا لرضت کربئبندثن ثه ب!که " 21 برثاثث ر " با!ق رفت* کنار ثر ( ئاقه صاحبخات س خورد و دن!
. !مرش را ئدی برکرداند : بجه ات را جمع و جورکن حهاط راکندزیء ، زن شهربث!حکة نفئت نبمه بازبود ونانث روش کف ه صدا کرد : 5 بسرم ، بسرم " بیا بالا ، !یبا " !ربک با شنیماشی!حهاط ص می خررد و له طرور باضریه دیدذ مالرشر بال!"