خلاصه ماشینی:
"پس این دلیل وافی است برای اثبات معاد و دفع میکند عدم وقوع آن را اولا از لحاظ عدم قدرت بر ایجاد و ثانیا از لحاظ عدم قدرت بر خصوص زنده کردن بیجانها و ثالثا از جهت احتمال قدرت نداشتن بر جان دادن دوباره به کسی که جان داشته و از او گرفته شده و رابعا از جهت کافی نبودن حق متعال برای انجام این عمل،زیرا او حق است و کامل من جمیع الجهات است و نقصی در او نیست و خامسا از جهت این که مورد صلاحیت ندارد برای دریافت حیات زیرا دریافت حیات و زندگی در اول کار، چنانکه در نطفه و زمین است،با بار دیگر فرقی ندارد اگر دومی اولی نباشد،یا مقصود این است که چون خداوند حق است و کار باطل نمیکند و هر عقلی حکم میکند که صرف اکتفا به همین دنیا با همهء ناراحتیهایی که دارد باطل است،پس این دلیل بر خلقت عالم دیگر و زنده شدن مردگان است در آن عالم و الله العالم.
چهارم اینکه مستولی و محیط بر همهء جهات و امور است و امری بدون اذن او انجام نمیگیرد و چون صاحب عرش کریم است و این همه غیر از جهت آخری است که کرم محیط به تمام موجودات اقتضا میکند که این موجودات انسانی به مردن فانی نشوند و لو اینکه خلقت دنیا به تنهایی عبث و بیفایده نباشد وقتی که ممکن باشد انسان را به زندگی جاوید مطابق با روحیهای که برای خود در دنیا کسب کرده است برساند،این اعلام خلاف کرم حق متعال است و این نکتهء جالب از کلمهء کریم استفاده میشود و هو العالم؛و مجموع این پنج جهت از آیهء آخری که میفرماید: فتعالی الله الملک الحق لا اله الا هو رب العرش الکریم (مؤمنون611/32/) برمیآید:1."