خلاصه ماشینی:
"پنهان؟نه بر ملا حاج سید احمد دهکردی(قرن 31 و 41): باز محرم شد و لوای ماتم بپاست ماتم سلطان عشق شهید کربوبلاست به عرش و خلد برین فرقهی کروبیان حلقهی ماتمزده،صاحب ماتم خداست نیست نشانی ز شمر غیر پلیدی،بلند ببین رواق حسین(ع)چون حرم کبریاست سیف فرغانی: ای قوم درین عزا بگریید برکشتهی کربلا بگریید با این دل مرده،خنده تا چند امروز در این عزا بگریید از خون جگر سرشک سازید بهر دل مصطفی بگریید دل خستهی ماتم حسینید ای خسته دلان هلا بگریید به کوشش:علیرضا وصالی علیرضا قزوه: انگشتری سوم خاتم هنگام محرم شد و هنگام عزا،های برخیز و بخوان مرثبت کرببلا،های پیراهن نیلی به تن تکیه بپوشان درهای حسینیهی دل را بگشا،های طبال بزن طبل که با گریه درآیند طبال بزن باز براین طبل عزا،های زنجیرزنان حرم نور بیایید ای سلسلهها،سلسلهها،سلسلهها،های ای سینهزنان،شور بگیرید و بخوانید ای قوم کفنپوش،کجایید؟کجا؟های شمشیر به کف،حیدر حیدر همه بر لب خونخواه حسین آید،درآیید هلا،های کس نیست در این بادیه دلسوخته چون من کس نیست در این واحه به دلتنگی ما،های این داغ چه داغیست که طوفان شده عالم آتش زده در جان و پر مرغ هوا،های از کوفه خبر میرسد از غربت مسلم از کوفه و کوفی ببرم شکوه کجا؟های عباس علی تشنه و طفلان همه تشنه فریاد و فغان از ستم قوم دغا،های بازوی حرم،نخل جوانمردی و ایثار عباس علی،حضرت شمع شهدا،های آتش به سوی خیمه و خرگاه تو میرفت از دست ابا الفضل چو افتاد لوا،های با یاد جوانمردی عباس و غم تو خورشید جدا گریه کند،ماه جدا،های خورشید نه این است که میچرخد هر روز خورشید سری بود جدا شد ز قفا،های میچرخد و میچرخد و میچرخد،گریان هفتاد قمر گرد سر شمس ضحی،های خونین شده انگشتری سوم خاتم از سوگ سلیمان چه خبر،باد صبا!؟های"