خلاصه ماشینی:
"در جایی خواندم که بر سر یکی از دانشگاههای آمریکا نوشته شده است:«توقف در آموزش،توقف در زندگی کم است و توقف در پژوهش،توقف در آموزش و زندگی است.
»کمکم داشتم با تمام وجود اشعار زیبا را باور میکردم که چنین شعاری را باید به آب طلا نوشت و بر سر تمام آموزشگاهها نصب کرد تا همیشه جلوی چشمان نکتهسنج صاحبان خرد و جویندگان علم باشد،اما در جایی دیگر،نامهای را از زبان دانشآموزی به معلمش خواندم که بسیار جای تأمل داشت و من را بر آن داشت که تجدیدنظر کنم و آموزش محض را نجاتبخش بشریت در عصر انفجار اطلاعات ندانم و نامهء او از این قرار بود: معلم عزیز سلام«من یکی از بازماندگان اردوگاههای مرگ هستم،چشمان من چیزهایی دیدهاند که هیچکس نباید ببیند.
اتاقهای گازی که توسط مهندسان آموزشدیده ساختهشده بودند،کودکانی که توسط پزشکان تحصیل کرده مسموم شدند،نوزادانی که توسط پرستاران تربیت شده کشته شدند،و زنها و بچههایی که توسط فارغالتحصیلان دبیرستانها و دانشگاهها هدف گلوله قرار گرفتند."