خلاصه ماشینی:
"با این حال از آنجایی که تلقیات از مفاهیم و واژهها میبایست براساس شرایط و مقتضیات بینالمللی انجام پذیرد،مسأله این خواهد بود که آیا عبارت"حمله مسلحانه"مندرج در ماده 51 منشور را به گونه میتوان تفسیر نمود که توسل به زور در قبال حملات تروریستی را شامل میشود؟سئوالی که با حوادث تروریستی 11 سپتامبر 2001 و مواضع ایالات متحده و دنیای غرب یک بار دیگر مطرح گردید.
2 با عنایت به این مقدمه سئوال این خواهد بود که آیا عدمتحویل مظنونان به حملات را میتوان نوعی حمله مسلحانه قلمداد نمود؟بعبارت دیگر آیا با گذشت نیم قرن از هنگام سند تأسیس ملل متحد میتوان بیان داشت توسل به زور در قبال حملات تررویستی در زمرهء استثنائات ماده 2(4)منشور قرار گرفته است و دولت هدف حمله تررویستی میتواند بر مبنای"حق دفاع از خود"در برابر دولتهای حامی تررویسم و یا دولتهای پناهدهندهء به گروههای تررویستی از زور نظامی استفاده کند؟به دیگر سخن آیا مفهوم حمله مسلحانه ماده 51 منشور بنحوی تحول یافته است،که بتوان حملات تررویستی علیه یک دولت را در زمرهء این نوع حملات قلمداد نمود؟ پاسخ به این سئوالات مستلزم بررسی عمیق و موشکافانه در حقوق بینالملل عرفی است،خصوصا اینکه استناد به این حق در سالهای پس از جنگ سرد افزایش یافته است.
با این حال از آنجایی که دولتها در حوزه توسله به زور اختیارات خویش را به سازمان تفویض نمودهاند و با توجه به اینکه"اصل تفسیر هر رکن در اجرای وظایف"مورد پذیرش قرار گرفته است،میتوان بیان داشت،ارکان ملل متحد در بخشهای مرتبط با توسل به زور میتوانند دست به تفسیرهایی بزنند که با تحولات حقوق بینالملل همسو و همگام باشد،زیرا تنها در این حالت است که"حقوق سیستم روابط قانونی محسوب میشود و رفتار اجتماعی را در جهت نیل به منافع مشترک تنظیم مینماید."