چکیده:
امروزه در مباحث اخلاقی راجع به سقط چنین سه دیدگاه کلی وجود دارد:مخالفت با سقط جنین جز در شرایط اضطراری؛موافقت مطلق،و سوم،دیدگاه میانه یا موافقت مشروط.یکی از رهیافتهای مهم در میان مدافعان مطلق یا مشروط سقط جنین،رهیافت مبتنی بر حق زن بر بدن خود است.در این رهیافت مهمترین و تأثیرگذارترین استدلال از آن جودیث تامسون،در مقاله معروف"دفاع از سقط جنین"است.تامسون در اثبات مدعای خویش مبنی بر اینکه دستکم در برخی موارد،مثل تجاوز به عنف،سقط جنین از حیث اخلاقی جایز است به ارائه استدلال مسقلی نمیپردازد،بلکه با استفاده از حق مادر بر تن خود،به تضعیف استدلال طرفداران مخالفت مطلق با سقط جنین میپردازد.یکی از مهمترین نقدهای صورت گرفته بر استدلال تامسون از آن فرانسیس بکویث است.اشکالات مطرح شده از سوی بکویث ذیل سه عنوان کلی حقوقی،ایدئولوژیکی،و فلسفی آمده است.موضوع مقاله پیشرو،بررسی و نقد استدلال تامسون و نقدای وارد شده بر آن خصوصا نقدهای فلسفی مطرح شده از سوی بکویث است.
خلاصه ماشینی:
"از نظر تامسون،این استدلال میتواند به طرق مختلف پی گرفته شود:(1)از آنجایی که کشتن مستقیم یک شخص بیگناه همواره و مطلقا غیرمجاز است،سقط جنین نیز نباید صورت بپذیرد؛(2)از آنجایی که کشتن مستقیم یک شخص بیگناه نفس محسوب میشود و قتل نفس همواره و مطلقا غیرمجاز است،سقط جنین نیز نباید صورت پذیرد؛(3)از آنجایی که وظیفه هرکس در اجتناب از کشتن مستقیم یک شخص بیگناه مؤکدتر از حفظ جان او از مرگ است،سقط جنین نیز نباید صورت بپذیرد؛(4)اگر تنها این دو گزینه پیشروی یک فرد باشد که یا جنین بیگناه را بکشد و یا مادر را به حال خود رها کند تا بمیرد،فرد باید گزینهء دوم را انتخاب کند؛بنابراین،سقط جنین نباید انجام شود.
از نظر تامسون قائلین به دیدگاه افراطی نمیتوانند در پاسخ چنین بیان کنند که هرچند سقط جنین برای حفظ جان مادر جائز است،اما نمیتواند توسط شخصی ثالثی انجام پذیرد بلکه تنها باید توسط مادر صورت پذیرد،چرا که باید به خاطر داشته باشیم مادر و جنین او ساکنین خانه کوچکی نیستند که به هر دوی آنها اجاره داده شده باشد،بلکه مادر صاحب و مالک خانه است؛بنابراین، نمیتوان گفت موضع دیگران در اینجا باید بیطرفانه باشد،یعنی شخص ثالث اجازه دخالت نداشته باشد.
اگر همانطور که تامسون معترف است نوزاد متولد نشده انسانی کامل باشد،چرا حق مسلم طبیعی او نسبت به تعهدات والدینش قبل از تولد،باید تفاوت پیدا کند؟البته دادگاه هیچ پدر یا مادری را مجبور نخواهد کرد کلیهاش را به فرزند در حال مرگش اهدا کند،اما این نحوه از وابستگی به جسم و بدن والدین بسیار غیرمعمول بوده و جزئی از الزامات متعارف مربوط به فرایند طبیعی رشد انسان نیست،درست همانند وابستگی غیرطبیعی نوازنده ویولن به دوستداران بیتفاوت موسیقی."