خلاصه ماشینی:
"مطلب با این پرسش آغاز میشود که مایه ثبات و تداوم قلمرو سرزمینی ایران در فرمانروایی سلسلههایی که بر ایران حکومت کردند،چه بود؟به زعم نویسنده که جای تامل دارد از عوامل وحدت بخش در دوره اسلامی تا صفویه میتوان از شاه و فرهنگ ایرانی نام برد براساس اصول ایرانشهری،شاه خدای روی زمین است.
در فصل سوم با بهرهگیری از 9 سفرنامۀ سیاحان غربی،نظام سیاسی و فرمانروایی در ایران مورد بررسی قرار میگیرد و بر این اساس مهمترین ویژگیهای حکمرانی در ایران دورۀگذار تشریح میشود که به قرار ذیل است: 1-نظام خودکامگی،استقرار شاه نهاد،از بین رفتن نهاد وزارت و خاندانهای بزرگ که با چیرگی ترکان راه را بر ایجاد نهادهای جدید بست و به این ترتیب امکان تحول به دولت جدید از میان رفت.
در دوره صفویه با توجه به نظریه تشیع-تصوف و سلطنت،قدرت پادشاه بیش از گذشته مطلق بود زیرا برطبق آن نظریه پادشاهی که امامت،شیخوخت و سلطنت را یکجا دارا بود،همۀ ساحتهای مشروعیت اعم از دینی،معنوی،سیاسی و اجتماعی را در خود جمع این موضوع که شکستهای اساسی و مهم در ایران با برخورد منطقی مورخان همراه نبوده و مورد تجزیه و تحلیل درست و واقع گرایانه قرار نگرفته، از مواردی است که در جای جای فصل نخست کتاب«دیباچهای بر نظریه انحطاط ایران»به آن اشاره شده است.
36 با توجه به اینکه حتی در زمانی که شاه عباس نظریه سهگانه ترکیب به عقیده دکتر طباطبایی، از بین سفرنامههای ایرانی که نویسندگان آنها در دورهگذار،به هند،خاور دور و اروپا سفر کردهاند، سه رساله در انتقال اندیشه تجدد خواهی اهمیت اساسی داشت: «تحفة العالم»اثر عبد الطیف شوشتری، «مسیر طالبی»اثر میرزا ابو طالب خان و«سفرنامه میرزا صالح»که هر سه در اوایل قرن نوزدهم میلادی نگارش یافته بود."