خلاصه ماشینی:
"»4 نکته جالبی که مولف در لابهلای این بخش به آن پرداخته،مربوط به کشف قاره آمریکا است که در آن به گفتهء دکتر شریعتی استناد کرده، مبنی بر اینکه مسلمانان خیلی زودتر از کریستف کلمب و دیگران به این سرزمین رفتهاند و از جمله دلایل دکتر شریعتی در اثبات این ادعا،منابع اسلامی بوده که در آنها به گوشت تلخ بز در مناطق کارائیب اشاره شده در قرون وسطی تاریخ از منظر الهیات بررسی و خود جزیی از الهیات محسوب میشد...
نکته جالب و ظریف دیگری که در این فصل به آن پرداخته شده، این که چه نسبتی بین رنسانس و رفرم برقرار بوده و این که آیا اصلاح دینی ساخته و پرداخته رنسانس بوده است یا بالعکس؟نویسنده کتاب معتقد است که رفرم معلول رنسانس است و به سخن دیگر رنسانس حیاتی ترین علل رفرم بود که به خطاهای حیات اجتماعی و سیاسی اروپا اشاره کرد و چشمهای مردمان را به این خطاها باز کرد تا بتوانند شرایط محیط اطراف خود را بهتر درک کنند:«اگر چه آراسموس،غول بزرگ عقلایی،مشعل دار رنسانس بود و مارتین لوتر سمبل رفرم دینی،اما همچون بارانی که محصول ابر است،رفرم نیز محصول رنسانس بود.
»26 ممکن است این سوال در ذهن متبادر شود که با توجه به نام کتاب که تاریخ تحولات اروپا در قرون جدید نامگذاری شده و به طور طبیعی مطالب آن نیز باید حول همین محور زمانی و مکانی بچرخد،بنا بر این اختصاص جزیی کوچک از کتاب به آمریکا و تحولات آن چه محلی از اعراب میتواند داشته باشد و اصولا بین این دو مسئله چه ارتباطی وجود دارد؟در پاسخ باید گفت که رویدادها و وقایع تاریخی همچون حلقههای زنجیر به هم متصل هستند،بنا بر این برای درک وقایع تاریخی هر عصر باید این حلقهها را که گاه مستقیم و گاه غیر مستقیم به یکدیگر ارتباط مییابند در کنار یکدیگر قرار داد."