چکیده:
به دنبال گستررش فعالیتهای اسلامگرایانه در منطقه خاورمیانه از ابتدای دهه 1980 م.نظریهپردازیهای فراوانی برای توصیف و تبیین
این پدیده صورت گرفت. موج بعدی مطالعات در این زمینه، از اوائل دهه 1990 م.و در پی
دگرگونیهایی که جریانهای اسلامگرا تجربه کردند، آغاز شد.هدف تحلیلگران مسائل
اسلامگرایی آن بود که چگونگی و چرایی گسترش و سپس، دگرگونی این پدیده را به ویژه در
منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا درک کنند.مقاله حاضر تلاش میکند که با شناسایی این
نظریات و ویژگیهای هر یک، آنها را بر اساس نوع رویکردشان در بررسی پدیدهاسلامگرایی
تقسیمبندی کند.برایناساس، چهار عنوان«رویکرد اندیشهای»، «رویکرد تاریخی و
جامعهشناختی»، «رویکرد منطقهای-بینالمللی»و«رویکرد ترکیبی»پیشنهاد شده است و
سپس، نوشتهها و دیدگاههای صاحبنظران این حوزه در زیر سه عنوان نخست جای
گرفتهاند.این مقاله گرچه حالت توصیفی دارد، میتواند مبنایی برای شناخت و تمایز
نظریات موجود از یکدیگر و رابطه احتمالی آنها با یکدیگر باشد.
خلاصه ماشینی:
"کلیدواژه:اسلام سیاسی، جنبشهای اسلامگرا، منطقه خاورمیانه، نظریه (*)پژوهشگر ارشد مرکز پژوهشهای علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانهدو فصلنامه دانش سیاسی شماره دوم-پاییز و زمستان 1384مقدمهمنطقه خاورمیانه و شمال آفریقا طی دو دهه 1980 و 1990 میلادی، شاهد ظهور، گسترش و گاه افول جریانهای گوناگونی بوده است که خود را ذیل عنوان«اسلامگرا» تعریف میکردند.
در کتاب نخست، او با بررسی متغیرهای گوناگون اقتصادی و فرهنگی دخیل در تحولات منطقه خاورمیانه و نیز بازتاب و پیامدهای فعالیتهای اسلامگرایانه، وقوع شکست جنبشهای اسلامگرا را در کسب قدرت سیاسی پیشبینی میکند (1994,yoR) 17 و در کتاب دوم، نشان میدهد که چگونه شکست در تسخیر قدرت سبب تقویت رادیکالیسم اسلامی و پیدایش ایده«اسلام جهانی»شد؛به عبارت دیگر، بسیاری از اسلامگرایان اکنون نه به دنبال تحقق حکومت اسلامی در سرزمین خود که مدعی اسلام فرامرزی و فراسرزمینی هستند (2004,yoR) .
گرجه مطالعه وی در باره پیدایش و گسترش جنبشهای اسلامگرا جامعهشناسانه است و اهمیت بیشتری برای متغیرهای داخلی (روابط میان روشنفکران اسلامی، جوانان تهیدست شهری و طبقه متوسط سنتی و نیز چگونگی برخورد دولت)قائل است، اما از نقش متغیرهای بیرونی و تأثیر آن بر تحولات درونی کشورها، از قبیل بهای نفت، پیروزی انقلاب ایران و فروپاشی بلوک شرق غافل نمیشود؛ضمن آنکه مطالعه خود را معطوف به کشورهای مختلفی از قبیل ایران، افغانستان، الجزایر، مصر و بوسنی میکند؛در نتیجه، کتاب کپل حالتی چندبعدی یافته است و تصویر نسبتا جامعی را از آنچه وی گسترش و افول اسلامگرایی سیاسی خوانده است، ترسیم میکند."