چکیده:
در بخشهای قبلی،پس از تعریف و تحلیل ربا و بهره از لحاظ اقتصادی و فقهی و از دیدگاه خاص قرآن،به شرح مختصری در باب منابع اساسی استنباط احکام رسیدیم و یاد آور شدیم که به طور کلی،قاعده سازی ما با روشها و قواعد فقهی مصطلح و متداول،شاید بیشتر موجب اشکال سازی در نحوه امور زندگانی جامعه میشود تا رفع مشکلات آن و... اینک توجه شما را به ادامه بحث جلب میکنیم.
خلاصه ماشینی:
"به این ترتیب،چیزی که ارزش ما زاد را در ارزش پول ایجاد مینماید،بهره آن در طول زمان است و اگر بهره،قیمت پول باشد،در واحدهای مختلف زمان، میتواند از ارزش واحد پول کمتر یا بیشتر باشد که تطابق با مفهوم قیمت ندارد.
علامه طباطبایی،56ربا در این آیه به معنی نمو مال و زیاد شدن آن معنی میکند و بیان میدارد که مراد از ربا در این آیه،ربای حلال،و مراد از زکات،زکات واجب است که به قصد رضای خدا داده شود و اضافه مینماید که در صورتی این ترجمه صحیح است که این آیه مکی باشد و اگر در مدینه نازل شده باشد،مراد از ربا همان رباخواری حرام و مراد از زکات همان زکات واجب است و سپس ذکر مینماید که این آیه و آیات قبلش به آیات مدنی شبیهترند تا به آیات مکی،و اینکه بعضی ادعای روایت یا اجماع منقول در این باب کردهاند، اعتباری بر گفتارشان نیست.
محقق حلی در مختصر النافع در تعریف ربا مینویسد:و یثبت[الربا]فی کل مکیل أوموزون مع الجنسیه و ضابط الجنس مایتناوله إسم خاص،یعنی ربا ثابت میشود در هر چیزی که مکیل و موزون باشد با جنس خودش[و اگر زیادی باشد،ربا است]و معیار جنس واحد این است که اسم خاص شامل او بشود.
سپس ادامه میدهند:«اقوی آن است که ربای معاملی مختص به بیع نیست،بلکه در سایر معاملات چون صلح و امثال آن نیز جریان دارد و حرمت این قسم ربا دو شرط دارد: شرط اول این است که جنس مورد معامله به حسب عرف واحد باشد."